بریده‌هایی از کتاب ۵ زبان عشق

اگر متاهل باشیم، فردی که بیشتر از همه دوست داریم به ما عشق بورزد، همسر ما است. اگر حس کنم همسرم عاشق من است، تمام دنیا برای من روشن خواهد بود و زندگی عالی را تجربه خواهیم کرد. از سوی دیگر، اگر احساس کنیم پس زده شده‌ایم یا مورد بی‌توجهی قرار گرفته‌ایم، دنیا به چشمانمان تیره خواهد شد.

آیا این موضوع درست است که بعضی زبان‌ها بیشتر بین مردان و بعضی دیگر بیشتر بین زنان رایج است؟ تا به حال در این مورد تحقیق نکرده‌ام که ببینم زبان عشق به جنسیت مرتبط است یا خیر. با این حال شواهد حاکی از این است که تماس بدنی و کلام تاییدآمیز بین مردان رایج‌تر است و دریافت هدیه و اختصاص وقت باکیفیت بین زنان. اما نمی‌دانم از لحاظ آماری چقدر دقیق است. ترجیح می‌دهم زبان‌های عشق را مرتبط با جنسیت ندانم. می‌دانم که هر کدام از زبان‌های عشق می‌تواند زبان عشق یک زن یا یک مرد باشد. مهم‌ترین موضوع در زندگی مشترک این است که زبان اصلی و زبان دوم عشق همسر خود را کشف کنید و اغلب اوقات به آن زبان‌ها به او ابراز عشق کنید. اگر این کار را بکنید، فضایی سالم در زندگی مشترک خود به وجود خواهید آورد.

اگر تماس بدنی زبان اصلی عشق همسر شما است و شما ذاتا تماس بدنی بلد نیستید، با چیزهای کوچکی مثل این شروع کنید: لمس شانه‌ی همسر وقتی از کنارش عبور می‌کنید. این تماس‌های کوچک شروع به از بین بردن موانع می‌کنند. لمس بعدی برای شما راحتتر خواهد شد و به مرور زمان می‌توانید به راحتی با زبان تماس بدنی به همسر خود ابراز عشق کنید.

«من در خونواده‌ای بزرگ شدم که اونجا خبری از تماس بدنی نبوده ولی زبان اصلی عشق همسرم تماس بدنیه، خیلی برام سخته اونجوری بهش ابراز عشق کنم». خبر خوب اینکه تمام زبان‌های عشق را می‌توان یاد گرفت. درست است که بعضی از ما فقط با یک یا دو زبان عشق بزرگ شده‌ایم. ابراز عشق با این زبان‌ها برای ما نسبتا راحت است. سایر زبان‌هایی را که بلد نیستیم باید یاد بگیریم. در هر فرآیند یادگیری، گام‌های کوچک دستاوردهای بزرگی خواهند داشت.

- همسر شما غالبا به دیگران چطور ابراز عشق می‌کند؟ - بیشتر از چه چیزی شکایت می‌کند؟ - غالبا چه چیزی درخواست می‌کند؟

به درخواست‌هایی که غالبا از همسر خود دارید، فکر کنید. اگر می‌گویید: «پشتم رو نوازش می‌کنی؟» درخواست تماس بدنی دارید. «فکر می‌کنی بتونیم آخر هفته با هم بریم بیرون؟» این یک درخواست برای اختصاص وقت باکیفیت است. «امکانش هست امروز بعد از ظهر کمدت رو مرتب کنی؟» تمایل شما به ارائه خدمت و همسریاری را بیان می‌کند.

به درخواست‌هایی که غالبا از همسر خود دارید، فکر کنید. اگر می‌گویید: «پشتم رو نوازش می‌کنی؟» درخواست تماس بدنی دارید. «فکر می‌کنی بتونیم آخر هفته با هم بریم بیرون؟» این یک درخواست برای اختصاص وقت باکیفیت است. «امکانش هست امروز بعد از ظهر کمدت رو مرتب کنی؟» تمایل شما به ارائه خدمت و همسریاری را بیان می‌کند.

شکایت‌هایی که از طرف مقابل دارید را مد نظر قرار دهید. وقتی به همسر خود می‌گویید: «فک کنم اگه من شروع نکنم بهم دست نمیزنی»، نشان از این دارد که زبان اصلی عشق شما تماس بدنی است. وقتی همسر شما به خرید می‌رود و می‌گویید: «چیزی برام نیاوردی؟» نشان از این دارد که زبان عشق شما دریافت هدیه است. عبارت «ما با هم وقت نمیگذرونیم» نشان از زبان عشق اختصاص وقت باکیفیت است. شکایت‌هایی که از همسرتان دارید تمایلات درونی شما را نشان می‌دهد. (اگر نمی‌توانید به راحتی به یاد آورید غالبا از چه چیزی شکایت می‌کنید، از همسر خود بپرسید، او می‌داند.)

هر کدام از ما با شخصیت و گذشته‌ای متفاوت وارد زندگی مشترک می‌شویم. چمدان احساسی خود را با خودمان به زندگی مشترک می‌آوریم. با انتظارات متفاوتی می‌آییم، با روش‌های متفاوتی برای انجام کارها و دیدگاه‌های متفاوتی در مورد اینکه چه چیزی در زندگی مهم است. در یک زندگی سالم، این تنوع دیدگاه‌ها باعث پیشرفت می‌شود. لازم نیست روی همه چیز توافق داشته باشیم بلکه باید راهی پیدا کنیم که تفاوت‌هایمان را مدیریت کنیم که باعث جدایی نشوند. زوجین با مخازن عشق خالی تمایل به بحث و دعوا و قهر دارند و بعضی شاید خشونت زبانی یا فیزیکی داشته باشند. اما وقتی مخزن عشق پر باشد، فضای دوستانه ایجاد می‌شود، فضایی که زوجین یکدیگر را می‌فهمند، تفاوت‌های یکدیگر را می‌پذیرند و در مورد مشکلاتشان صحبت می‌کنند. باور من این است که هیچ مسئله‌ای در زندگی به اندازه‌ی برآورده کردن نیاز احساسی به عشق بر ادامه‌ی زندگی مشترک تاثیر ندارد. توانایی عشق ورزیدن، خصوصا وقتی همسرتان شما را دوست ندارد، ممکن است برای بعضی غیرممکن به نظر برسد. چنین عشقی نیاز به منابع روحی دارد.

باید بین عشق به عنوان یه حس و عشق در عمل تفاوت قائل بشی. اگه به یه نفر حسی نداشته باشی یا حس منفی داشته باشی ولی ادعا کنی که عاشقشی متظاهرانه است. اما وقتی کاری براش بکنی در واقع داری عشقت رو در عمل بهش نشون میدی.

«اما دکتر، اینکه وقتی نسبت بهش احساس منفی دارم بخوام با رابطه‌ی جنسی بهش ابراز عشق کنم، متظاهرانه نیست؟» گفتم: «باید بین عشق به عنوان یه حس و عشق در عمل تفاوت قائل بشی. اگه به یه نفر حسی نداشته باشی یا حس منفی داشته باشی ولی ادعا کنی که عاشقشی متظاهرانه است. اما وقتی کاری براش بکنی در واقع داری عشقت رو در عمل بهش نشون میدی. این یه تصمیمه که خودت می‌گیری. امید داریم با نشون دادن عشقمون در عمل اثر مثبتی روی رفتار و نگرش و برخوردشون داشته باشیم، خودمون تصمیم می‌گیریم که یه کار مثبت براشون انجام بدیم».

معمولا وقتی یک زن احساس کنه شوهرش عاشقشه، میل به رابطه‌ی جنسی داره. اما اگه اون عشق نباشه، حس می‌کنه مورد سوءاستفاده جنسی قرار گرفته. به همین خاطره که دوست داشتن کسی که تو رو دوست نداره خیلی سخته. یه چیزیه که خلاف تمایلات طبیعیمونه.

«دکتر چاپمن این خیلی کار سختیه. وقتی منو پس میزنه برام سخته که بخوام باهاش رابطه‌ی جنسی داشته باشم. اونجوری بیشتر حس می‌کنم دارم مورد سوءاستفاده قرار می‌گیرم. هیچ وقت به من اهمیت نمیده، بعد می‌خواد باهاش رابطه داشته باشم».

«دلم می‌خواد خودمونو ببینم که با هم یه سری کارهایی رو انجام میدیم، میریم میگردیم. دلم می‌خواد حس کنم به دنیای من علاقه داره. دلم می‌خواد به حرفام گوش بده. دلم می‌خواد حس کنم برای ایده‌هام ارزش قائل میشه. دلم می‌خواد با هم سفر بریم و دوباره خوش بگذرونیم. دلم می‌خواد او برای زندگیمون بیشتر از هر چیز دیگه‌ای ارزش قائل باشه».

عشق آنا به او طی سال‌ها مورد سرزنش قرار گرفتن و محکوم شدن توسط او، از بین رفته بود. بعد از ده سال زندگی مشترک، انرژی احساسی او تمام شده بود و عزت نفسش نابود شده بود. آیا امیدی به زندگی مشترک آنا بود؟ آیا او می‌توانست شوهر دوست نداشتنی‌اش را دوست بدارد؟ آیا شوهرش می‌توانست به عشق آنا پاسخ دهد؟

اساسی‌ترین نیاز ما عاشق شدن نیست، بلکه صادقانه مورد عشق فرد دیگری قرار گرفتن است.

خوشبختانه در کمتر از یک سال یاد گرفتیم چطور بدون محکوم کردن هم، در مورد تفاوت‌هایمان صحبت کنیم، بدون شکستن اتحادمان تصمیم بگیریم، بدون طلبکار بودن پیشنهادهای سازنده بدهیم و در نهایت به زبان اصلی عشق همدیگر صحبت کنیم. ما زمانی تصمیم به عشق ورزیدن گرفتیم که نسبت به هم حس منفی داشتیم، رفته رفته حس تنفر و خشم از بین رفت.

چه چیزی باعث شد از آن وضعیت خارج شویم؟ هر دوی ما می‌دانستیم که دلیلش این بود که تصمیم گرفتیم عاشق هم باشیم.

همسر شما چه کاری انجام می‌دهد که شما بیشتر احساس مهم بودن داشته باشید؟ شما چه کاری برای او انجام می‌دهید؟

آیا می‌توان عشق احساسی را مجددا در زندگی بوجود آورد؟ مطمئن باشید امکان‌پذیر است. کلید انجام این کار یادگیری زبان عشق همسر و تصمیم گرفتن به صحبت با آن زبان است.