بریده‌هایی از کتاب ۵ زبان عشق

اغلب ما از آنچه فکر می‌کنیم توانمندتریم. چیزی که مانع پیشرفت‌مان می‌شود نبود شجاعت است. همسری که عاشق‌مان باشد می‌تواند این مانع را با تشویق و دلگرمی از سر راه ما بردارد. البته اگر زبان اصلی عشق شما کلام تاییدآمیز نباشد، شاید بیان آن برایتان سخت باشد

بخشش راه عشق است.

در حقیقت عشق واقعی تا زمانی که دوره‌ی حال و هوای عاشقی تمام نشود شروع نمی‌شود. نمی‌توانیم برای کارهایی که در دوره «حال و هوای عاشقی» خود انجام می‌دهیم ارزش و اعتباری قائل شویم. در آن زمان تحت تاثیر یک نیروی غریزی هستیم که فراتر از الگوهای رفتاری طبیعی ما است. اما اگر زمانی به دنیای واقعی انتخاب‌های انسانی برگردیم و آنجا هم خودمان انتخاب کنیم و بخواهیم که مهربان و بخشنده باشیم، آن عشق، عشق واقعی است.

مورد مهم در بازی آن پدر با پسر دو ساله‌اش، نوع بازی یا فعالیت نیست، بلکه احساساتی است که بین پدر و فرزند در آن لحظات ایجاد می‌شود.

تعریف زبانی محرک خیلی قوی‌تری نسبت به غر زدن است

سلیمان، مولف ادبیات حکیمانه‌ی عبری باستان گفته است: «زبان قدرت مرگ و زندگی دارد». بسیاری از زوج‌ها اصلا قدرت چشمگیر تایید زبانی را نمی‌دانند.

اصل کتاب، عشق عاقلانه و ارادی است. این نوع عشق، عشقی است که عقل همیشه از ما می‌خواسته است. این عشق ارادی است. این خبر خوبی برای تمام زوج‌های متاهلی است که تمام عشق احساسی‌شان را از دست داده‌اند

در حقیقت عشق واقعی تا زمانی که دوره‌ی حال و هوای عاشقی تمام نشود شروع نمی‌شود.

تجربه‌ی عاشقی در اوج خودش حس بسیار خوبی دارد. از لحاظ احساسی ذهنمان درگیرِ هم می‌شود. قبل از خواب به هم فکر می‌کنیم. وقتی بیدار می‌شویم آن فرد اولین چیزی است که به ذهنمان می‌آید.

اگر می‌خواهید همسرتان عشقی که سعی در ابراز آن دارید را بفهمد، باید آن را به زبان اصلی عشق او بیان کنید.

به ندرت یک زن و شوهر زبان عشق یکسانی دارند. ما تمایل داریم با زبان عشق اولیه خودمان صحبت کنیم و وقتی همسرمان آن را نمی‌فهمد، گیج می‌شویم! شما ابراز عشق می‌کنید اما از دید همسرتان با یک زبان خارجی که برای او قابل فهم نیست ابراز عشق کرده‌اید و مشکل اساسی همین جاست.

«زبان قدرت مرگ و زندگی دارد

وقتی همسرمان از ما تعریف و تشکر می‌کند، انگیزه‌ی ما برای جبران کردن و انجام کاری برای او بیشتر می‌شود.

دختری به نام اَشلی را به یاد دارم که در سیزده سالگی به علت بیماری مقاربتی تحت درمان بود. به همین خاطر والدین او شدیدا ناراحت بودند. از اشلی عصبانی بودند. از مدرسه شاکی بودند که درمورد تماس جنسی به بچه‌ها آموزش داده‌اند. والدینش پرسیدند: «چرا باید این کار را بکند؟»

در زمان بحران بیشتر از هر چیزی به عشق نیاز داریم. همیشه نمی‌توانیم شرایط را تغییر دهیم، اما اگر مورد عشق و دوست داشتن قرار بگیریم، می‌توانیم از آن بحران نجات پیدا کنیم.

مردی می‌گفت: «وقتی مادرم فوت کرد، رئیس همسرم بهش گفته بود برای خاکسپاری دو ساعت می‌تونه مرخصی بره ولی بعدش باید برگرده سر کار. همسرم گفته بود که شوهرم بعدش نیاز داره پیشش باشم، تمام روز باید اونجا باشم، نمی‌تونم بیام سر کار. رئیسش هم گفته بود اگه نیای ممکنه کارت رو از دست بدی. خانمم گفته بود شوهرم مهم‌تر از کارمه. اون روز کنارم موند و سر کار نرفت. یه جورایی اون روز بیشتر از همیشه عشقش رو نسبت به خودم حس کردم. هیچ وقت کارش رو فراموش نمی‌کنم. در ضمن کارش رو هم از دست نداد. رئیسش بعد یه مدت از اونجا رفت و همسرم جای اونو گرفت».

اگر برای زنده نگه داشتن عشق تلاش کنیم، بعد از ازدواج از بین نخواهد رفت، فقط باید یک زبان عشق دوم را بیاموزیم. نمی‌توانیم به زبان مادری خود متکی باشیم وقتی همسرمان آن را نمی‌فهمد. اگر می‌خواهید همسرتان عشقی که سعی در ابراز آن دارید را بفهمد، باید آن را به زبان اصلی عشق او بیان کنید.

عشق راه‌حل همه چیز نیست، اما فضای امنی ایجاد می‌کند که در آن فضا می‌توان به دنبال راه‌حل برای مسائل گشت

آیا افرادی که از هم جدا نمی‌شوند، یاد می‌گیرند بدون عشق به زندگی‌شان ادامه دهند؟ یا عشق واقعا در بعضی زندگی‌ها باقی می‌ماند؟ اگر می‌ماند، چطور؟!

۸- از همسر خود برای کارهایی که هر روز انجام می‌دهد و انتظار ندارد بخاطر آنها از او قدردانی شود، تعریف و تشکر کنید.