بریدههایی از کتاب پابرهنه در وادی مقدس : زندگینامه و خاطرات شهید سیدحمید میرافضلی
۴٫۸
(۲۲)
بینالطلوعین فاصلهی زمانی از اذان صبح تا طلوع آفتاب است. حدود یک ساعت و نیم طول میکشد.
در روایات از این زمان به ساعتی از ساعات بهشت یاد شده و آثار و برکاتی برای آن بیان شده.
انسان به این نتیجه میرسد که اگر میخواهد خوشبختی و سعادت دنیا و آخرت را داشته باشد و از بدبختیها رهایی یابد، باید در این ساعات بهشتی بیدار بماند.
fateme.mahmoudi
پیامبر (ص) فرمودهاند: «بر شما باد به شب زنده داری که آن شیوهی شایستگان شماست. و شب زنده داری مایهی تقرّب به خدا و دوری از گناه است.»
ونوشه
شنیدهام که خدا هر کسی را دوست داشته باشد، بهترین چیزش را میگیرد و چه چیزی بهتر از چشمهای آنها!؟
دِلنشان
شهادت یک راه میانبر و معاملهی پرسود با خداست.
ونوشه
حمید موقعی که بچه بود عالمی برای خودش داشت؛ اگر چیزی را میخواست، آنقدر تلاش و پافشاری میکرد تا به خواستهاش برسد. پرهمت بود. اگر تصمیمی میگرفت حتماً آن را عملی میکرد.
eli
من معتقدم تا خدا مرا نخواهد من روی زمین هستم و با هیچ گلولهای شهید نمیشوم
ش ع ب
یک روز دیدم که سید حمید با یک ماشین پر از یخچال و وسایل خانگی و برقی آمد خانه!
همه را خالی کرد در وسط حیاط. خوشحال شدم. گفتم بالاخره حمید به فکر ازدواج و تشکیل خانواده افتاده.
داشت دیر میشد. حالا دیگر ۲۵ سالش شده بود. آمدم جلو و به او تبریک گفتم و خوشحالی خودم را بیان کردم.
تعجب کرد و گفت: نه بابا، اینها را برای خانوادههایی گرفتهام که پدر یا همسرشان در جبهه هستند و به این وسایل نیاز دارند.
eli
فکر میکرد با قلدری کردن و نیش چاقو نشان دادن میتواند احترام دیگران را جلب کند. همۀ پول توی جیبش را خرج کفش و لباس و ظاهر خودش میکرد، تا شاید با آراستن ظاهر، همه او را صاحب کمالات بدانند، ولی نتیجه بر عکس شد.
البته با این همه نا امیدی از حمید، هنوز یک روزنهی امیدی وجود داشت. حمید برای همه قلدر بود به جز بیبی. خشم مادر او را به وحشت میانداخت. مادر هم هیچ گاه او را نفرین نکرد. همیشه او را دعا میکرد.
eli
بینالطلوعین فاصلهی زمانی از اذان صبح تا طلوع آفتاب است. حدود یک ساعت و نیم طول میکشد.
در روایات از این زمان به ساعتی از ساعات بهشت یاد شده و آثار و برکاتی برای آن بیان شده.
انسان به این نتیجه میرسد که اگر میخواهد خوشبختی و سعادت دنیا و آخرت را داشته باشد و از بدبختیها رهایی یابد، باید در این ساعات بهشتی بیدار بماند.
حتی گفته شده که فرشتگان در این ساعات در حال تقسیم روزی هستند و اگر خواب بمانیم، از روزی خود باز ماندهایم.
بیداری بینالطلوعین در خانوادهی ما تبدیل به یک فرهنگ شده بود. خواندن نماز صبح و و بعد خواندن قرآن و بیداری تا طلوع آفتاب.
eli
شاید این حدیث را از امام باقر (ع) شنیده بود که فرمودند: «پنج کس هستند که من و هر پیامبر مستجابالدعوهای، آنان را لعنت کرده است: آن کس که در کتاب خدا، آیهای را زیاد گرداند. کسی که سنت و روش مرا رها کند. کسی که قضا و قدر خدا را تکذیب کند.
کسی که حرمت اهل بیت: مرا که خدا واجب فرموده نگه ندارد و کسی که اموال عمومی (یعنی بیتالمال) را به خود منحصر سازد و تصرف در آن را به نفع خود حلال شمارد.»
ونوشه
خیلی دقت کردیم اما نتوانستیم بفمیم که سید چطور و چه وقتی نماز شب میخواند؟!
من ندیدم، من واقعاً ندیدم سید چطور نماز شب میخواند. زمانی را انتخاب میکرد که کسی متوجه نشود.
در صورتی که آنجا چیزی برای پنهان کردن نبود. یعنی نمازشب یک چیز عادی شده بود.
نماز شب جوری شده بود که انگار به جماعت خوانده میشد.
من اگر میخواستم نماز شب بخوانم، بلند میشدم وضو میگرفتم میرفتم توی مسجد میایستادم به نماز، یا توی همان چادر یا جایی که محل زندگیام بود.
اما سید اینگونه نبود. به دور از چشم همه نماز شب میخواند.
eli
سید به عنوان آخرین جمله گفت:
«مواظب باشید هر غذایی را نخورید. بعضی غذاها شما را مریض میکند.»
آیه
بینالطلوعین فاصلهی زمانی از اذان صبح تا طلوع آفتاب است. حدود یک ساعت و نیم طول میکشد.
در روایات از این زمان به ساعتی از ساعات بهشت یاد شده و آثار و برکاتی برای آن بیان شده.
انسان به این نتیجه میرسد که اگر میخواهد خوشبختی و سعادت دنیا و آخرت را داشته باشد و از بدبختیها رهایی یابد، باید در این ساعات بهشتی بیدار بماند.
حتی گفته شده که فرشتگان در این ساعات در حال تقسیم روزی هستند و اگر خواب بمانیم، از روزی خود باز ماندهایم.
آیه
وقتی قبر را کندیم و رسیدیم به لحد، شروع کردیم به کندن پایین پای سید حمید.
یک لحظه دیوار قبر سید حمید فرو ریخت!! آنجا سوراخ شد و قبر سید حمید بعد از مدتها مشخص شد. یکباره دیدم بوی عطری عجیب و بسیار خوش در فضای قبر پیچید!
من دیگر نفهمیدم چی شد. آن حاجی گفت: این بوی عطر از کجا آمد؟
گفتم: از اینجا، از قبر سید حمید. او هم با تعجب نگاه کرد و متوجه شد که بله درست است.
به آن حاجی گفتم: شما برو بیرون قبر.
بعد دست کردم توی آن سوراخ که ببینم بدن آن سید اولاد پیغمبر چگونه است! من بدنش را لمس کردم.
باور کنید حس کردم انگار همین یک ساعت پیش او را دفن کردهاند. به این تازگی بود!!
٭٭٭
قریشی
روی هر گلوله نام فرد یا افرادی که باید با آن گلوله شهید شوند نوشته شده است.
ونوشه
حواست جمع باشه که به خاطر مجروح شدن شیطون گولت نزنه!
منظورش این بود که به خاطر مجروحیت مغرور نشوم و فکر نکنم تکلیفم را ادا کردهام.
بعد هم یک قلم برداشت و یک خط مستقیم روی دیوار کشید. خط را به یک طرف کج کرد و گفت: انسان اولش که منحرف میشه، مثل یک زاویهی یک درجهای است. بعد کمکم آدم از خط اخلاص دور میشه و منحرف میشه.
ونوشه
سید یک روز برای بچهها صحبت کرد. میگفت: «بچهها این لباس سبز شماست که شما را به اینجا رسانده، نگذارید این سبزی تمام شود! کاری کنید که این سبزی (لباس بسیج) همیشه بماند!
سبزی لباستان را با خون خودتان سرخ کنید، اما نگذارید آمریکا یا هر کس دیگری بیاید روی آن مشق خیانت بکند.»
ونوشه
ای امت بیدار و خصوصاً ای جوانان و ای پاکدلان! تقویت کنید دوستی اهل بیت: را در قلبتان مزین کنید قلب خود را با نور قرآن و تفکر نمایید در آیات نجاتبخش و مطالعه کنید و این بزرگترین منبع فضایل اخلاقی را.
ونوشه
بعضیها هم دربارهی سید حمید مثال بُشر حافی را میزدند؛ همان کسی که مشغول عیاشی بود و به دست امام کاظم (ع) توبه کرد. او با یک کلام امام توبه کرد و تا پایان عمر با پای برهنه بود. تا شاید گناهانی که در روی زمین خداوند انجام داده، آمرزیده شود.
ونوشه
درد اینجاست اگر مردم از شما روحانیون، عملی که خلاف انتظار است مشاهده کنند، از دین منحرف میشوند و از روحانیت بر میگردند، نه از فرد. ای کاش از فرد بر میگشتند و به یک فرد بدبین میشدند.
ونوشه
حجم
۱٫۹ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۶۰ صفحه
حجم
۱٫۹ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۶۰ صفحه
قیمت:
۱۵,۰۰۰
تومان