«همۀ کسانی که جنگ رو تجربه میکنن آسیبدیده هستن.»
شکوفا
گاهی ذهن بعد از یه تراژدی کارهای عجیبی انجام میده
شکوفا
مامانبزرگ همیشه میگفت: «بهترین قصهها نه کاملاً واقعیان و نه سرتاپا ساختگی.»
شکوفا
«آدمها وقتی نمیخوان از بچههاشون مراقبت کنن اصلاً نباید بچهدار بشن.»
شکوفا
با صدای آهستهای میپرسد: «مگه اینطوری نیست که مردم ازدواج میکنن چون پر از عشق هستن و بعدش طلاق میگیرن چون عشقشون ته میکشه؟»
شکوفا
آخرش میگوید: «همۀ ابرقهرمانها مجبورن یه چیزهایی رو قربانی کنن، عزیز دلم.»
شکوفا
«آدمها وقتی مدت زیادی تنها بمونن کودن میشن.»
شکوفا
«عزیز دلم، تنها موندن شکلهای زیادی داره.»
شکوفا
«تو. ما همیشه در مورد تو بحث میکردیم، عزیز دلم.»
«چرا؟»
«چون وقتی عاشق کسی هستی شریک شدنش با یکی دیگه برات سخته.»
شکوفا
گاهی وقتها، موقع عصبانیت، آدم روی چیزهایی که میگه کنترل نداره.»
شکوفا
مصیبتهای غیرمنتظره تأثیرهای غیرمنتظرهای روی آدمها دارند، اندوههای غیرمنتظره و قهرمانیهای غیرمنتظره. مرگهایی بیشتر از آنچه احساسات آدمها قدرت درکشان را داشته باشند.
شکوفا
مامانبزرگ همیشه میگفت: «فقط آدمهای متفاوت میتونن دنیا رو عوض کنن. آدمهای عادی عرضۀ تغییر دادن هیچ کوفتی رو ندارن.»
شکوفا
مامانبزرگ میگفت: «گاهی وقتها، موقع فرار امنترین جای ممکن همون جاییه که بیشتر از همه خطرناک به نظر میآد.»
شکوفا
حروف فقط وسیلهای برای ارسال پیام نیستند. مهمتر از اینها هستند.
شکوفا
همینه که احمقها همیشه اینقدر ترسو و پرخاشگر هستن، چون هیچچیزی بیشتر از یه دختر باهوش احمقها رو نمیترسونه.»
شکوفا
مامانبزرگ میگوید آدمهای کندذهن همیشه تیزهوشها را به مشکلات تمرکزی متهم میکنند.
شکوفا
مرگ بدون تخیل. بدترین نوع مرگ.
شکوفا
وقتی مادربزرگ داری، انگار یک ارتش پشتسرت داری. این بزرگترین امتیاز یک نوه است: اینکه بدانی یک نفر همیشه طرف تو است، هر چه پیش بیاید.
شکوفا
مامانبزرگ چه میدانست گاهی وقتی هیچ کاری به کار بقیه نداری آنها آزادت نمیگذارند؟
شکوفا
السا بچهای است که خیلی زود یاد گرفت اگر میخواهد در زندگی پیشرفت کند و به جایی برسد، باید موسیقی متن زندگیاش را خودش انتخاب کند.
شکوفا