- طاقچه
- دفاع مقدس
- کتاب منتظر
- بریدهها
بریدههایی از کتاب منتظر
نویسنده:گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی
انتشارات:انتشارات شهید ابراهیم هادی
دستهبندی:
امتیاز:
۴.۸از ۲۳ رأی
۴٫۸
(۲۳)
تا میتوانیم به یاد امام زمان (عج) باشیم. چطور وقتی تشنه هستیم به دنبال آب میرویم، سعی کنیم حتی به اندازه یک لیوان آب خوردن به یاد امام زمان (عج) باشیم.
علی
سر قبر شهید علی (مهران) بلورچی که از شاگردان آیت الله حقشناس و در نوجوانی راههای سیر و سلوک را طی کرده بود رفتم.
کاربر ۸۶۸۱۰۰۷
میگفتند که حداقل هر نیم ساعت یک بار سلامی به امام زمان (عج) دهید، یک صلواتی برای ایشان بفرستید.
این را از زبان آقای بهجت (ره) نقل کردند. بعد گفتند: کمکم میبینید وابسته و دیوانه آقای خودتان شدید.
فاطمه انوری
پدر میدید من به اسم نماز، داخل اتاق میروم و نماز نمیخوانم، اما حرفی نمیزد. شاید اگر من جای پدر بودم اینگونه برخورد نمیکردم.
هیچگاه دست روی من بلند نکرد. با اینکه پسر خیلی شری بودم، اما تمام روشهای غیر مستقیم را به روی من امتحان کرد.
من را به جلسات شهدا و یا سخنرانی میبرد در حالی که صورتم را تیغ زده بودم و تیشرت آستین کوتاه و شلوار لی میپوشیدم و گردنبند به گردن داشتم.
a.b
همیشه میگفتند برای ارتباط با امام زمان (عج) پله پله شروع کنیم. بعضیها از اول خودشون رو به تکالیف سخت میاندازند و زود به جاده خاکی میزنند، ولی اگر به آقامون عشق داشته باشیم و یاد آقا رو تو تمام مراحل زندگی داشته باشیم و به کار ببریم، از همین کارهای به ظاهر ساده و کوچک اگه شروع کنیم، یکباره متوجه میشیم که انس و خلوتی با آقا پیدا کردیم و محبتی ایجاد میشه و بعد برایمان انجام بعضی از تکالیف سخت نیست.
فاطمه انوری
وقت خداحافظ که گفتم گریه کردم
خواندم دعا و باز هم من گریه کردم
کاربر ۸۶۰۰۳۳۷
پدر مرا به جلساتی که دعوت شده بود میبرد و هیچ وقت نمیگفت که وجود من، آبرویش را میبرد. برعکس مرا با افتخار به دوستانش معرفی میکرد!
در این جلسات صحبتهایی میکرد که روی مردم بسیار تأثیر داشت، اما من کاملاً بیتوجه بودم.
محبت پدر تا آنجا بود که هر بار وارد خانه میشد مرا در آغوش میگرفتم و میبوسید. همیشه هوای مرا داشت، اگر من پول احتیاج داشتم دریغ نمیکرد.
a.b
اگر میگفت کاری را انجام ندهم، حتماً روش جایگزین برایم مشخص میکرد. در روش تربیتی پدر، عصبانیت و تحکم جایی نداشت.
آنقدر با شیوه محبت پیش رفت تا سرانجام مرا از کارهای اشتباهم شرمنده نمود و به سوی مسیر درست هدایت کرد.
پدر، درست همان کاری را کرد که خداوند با بندگانش انجام میدهد. یعنی استفاده از ابزار محبت.
a.b
شب و روز مرتب به آقا سلام بدهیم و از آقا بخواهیم برای ما دعا کند. گوش ما سنگین است که دعای آقا را نمیشنویم.
حتی وقتی مشغول کارهای شخصی هستیم، هر چند ساعت یکبار به آقا سلام بدهیم، این توجه کردنها محبت و عشق میآورد و راه انسان را باز میکند.
البته راههایی هم دارد، من احساس میکنم ذکر و کاری که بتواند انسان را به ملاقات حضرت برساند، که لااقل سربازی برای حضرت باشیم، از مسیر امامرضا (ع) هموار میشود.
مرحله بعد قبول دعوت و حواله دیدار است که حس میکنم از سوی امام حسین (ع) صادر میشود.
کاربر ۸۹۰۴۷۴۲
حجم
۱٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۵۶ صفحه
حجم
۱٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۵۶ صفحه
قیمت:
۱۵,۰۰۰
۴,۵۰۰۷۰%
تومانصفحه قبل
۱
صفحه بعد