بریدههایی از کتاب عقل و دین و مسئله شر از نگاه استادان مسلمان و مسیحی
نویسنده:چارلز تالیافرو، کلی جیمز کلارک، گوئن گریفیث دیکسون، جان هوور، سید یدالله یزدان پناه، محمد سعیدی مهر، محمد فتایی اشکوری، امیرعباس علیزمانی
انتشارات:انتشارات ندای فطرت
دستهبندی:
امتیاز:
۴.۴از ۱۹ رأی
۴٫۴
(۱۹)
نقل قولی از شهید مطهری از کتاب عدل الهی: «شک مقدمۀ یقین، پرسش مقدمۀ رسیدن و اضطراب مقدمۀ آرامش است. شک معبَری خوب و لازم است، هرچند منزل و توقفگاه نامناسبی است»
plato
من تصمیم گرفته بودم سخنانی مانند آنچه در بالا اظهار کردم، بر زبان آورم (من جملات فوق را با رجوع به یادداشتهای خود در همایش اظهارکردم)؛ اما هنگامی که این کلمات را بر زبان آوردم، احساس میکردم که گویی به اختیار خود سخن نمیگویم؛ بلکه نیرویی مرا وا میدارد تا این سخنان را بر زبان جاری کنم. همچنین احساس میکردم که نیرویی مرا وا میدارد که مراتب سپاس و قدرشناسی خود را نسبت به مرتضی مطهری ابراز دارم؛ کسی که در تجربه و درک من از فلسفهورزی به منزلۀ حکمتدوستی، از اهمیتی فزاینده برخوردار بوده است. زمینهساز چنین قدرشناسی و سپاسی، سخنرانی کلی کلارک بود.
دکتر کلارک از آنچه به معرفتشناسی اصلاحشده (reformed epistemology) مشهور است بهشدت دفاع کرد.
S
نقل قولی از شهید مطهری از کتاب عدل الهی: «شک مقدمۀ یقین، پرسش مقدمۀ رسیدن و اضطراب مقدمۀ آرامش است. شک معبَری خوب و لازم است، هرچند منزل و توقفگاه نامناسبی است».
Sobhan Naghizadeh
کسی از دیگری میپرسد من میخواهم از خدا بپرسم چرا وجود این همه شر و رنج را در جهان روا داشته است؟ آن دیگری میگوید: اگر خدا همین سؤال را از تو بپرسد پاسخ تو چه خواهد بود؟
صادق :)
ما با تعقل یا با استفاده از وحی یا بهرهگیری از تجربۀ عرفانی میتوانیم آن معرفت فطری و الهی را که در وجود و خلقتمان سرشته شده است، تقویت و شکوفا کنیم و به کمال برسانیم.
صادق :)
از همان آغاز علقه و الفتی خاص میان خود و فرزند مرتضی مطهری احساس کردم. شاید این احساس تا حدی به این علت بود که پدر او در مقام تأکید بر اهمیت نفس، دل، عقل و عواطف با پدر من شباهت داشت. آنان هر دو از موهبت تعلیم اندیشهها و تفکرات انتزاعی در قالب الفاظ و اصطلاحات عینی و ملموس برخوردار بودند. از این گذشته، متوجه شدم که پدر او وی را در کودکی از غرق شدن در دریا نجات داده است و این واقعه مرا به یاد پیشامدی انداخت که در آن پدر من نیز مرا از غرق شدن در دریا نجات داد؛ گرچه پدر من زمانی مرا نجات داد که لابهلای امواج متلاطم دریا در خط ساحلی فلوریدا گرفتار شده بودم، درحالیکه پدر محمد او را در دریای خزر کمک کرده بود که ده هزار مایل دورتر از سواحل فلوریدا است. این علاقه و الفت (خواه واقعی و خواه موهوم) مرا واداشت که در این همایش ادعایی به شرح زیر مطرح کنم:
اگر بیشتر پدرها نسبت به فرزندانشان آنگونه مهر و محبت میورزیدند که پدران ما - یا به تعبیر عامتر- اگر بیشتر والدین به فرزندان خویش چنان مهر و محبت میورزیدند که پدران ما مهر ورزیدند، آنگاه به جای همزیستی توأم با کینه و دشمنی، چهبسا همۀ ما میتوانستیم همچون برادران و خواهران واقعی در کنار یکدیگر زندگی کنیم
S
سارتر میگوید جهان بدون خدا چقدر کریه است؛ ای کاش باشد و ذرهای از این کراهت کم کند.
صادق :)
به نظرم فلاسفه بیشتر اوقات صرفاً متدینان عادی هستند.
صادق :)
عقل آن چیزی است که انسان در پی یک استدلال تأیید میکند، یا آنچه انسان از طریق استدلال به آن اعتراف میکند؛ و منظور از استدلال، تصدیق شماری از مقدمات صادق است که به دنبال آنها نتیجهای مورد قبول به دست میآید. لذا میتوان عقل را مترادف چیزی قرار داد که انسان از طریق استدلال میپذیرد. در این حالت، پرسش من این است که چه کسی برای ایمانش به استدلال نیاز دارد و برای چه هدفی به استدلال نیاز دارد؟
کاربر ۱۴۰۷۶۳۵
اتفاقاً در حدیثی از پیامبر اسلام از مادربزرگی سخن به میان آمده است که از او پرسیدند خدایت را چگونه شناختی و او که مشغول کار با چرخ نخریسی بود، دست از آن کار برداشت و دوباره شروع به نخریسی کرد و با این کار نشان داد که به هر حال هر فعلی فاعلی و هر کاری عاملی دارد، و بالأخره این جهان نیز آفریدگاری دارد.
Sobhan Naghizadeh
انسان ساحتی ارادی دارد که در آن ساحت میتواند با معرفتی که به حق بودنش علم دارد بجنگد؛ ولی چنین فردی در عین جنگ با حق، میداند آنچه را حق بود، زیر پا گذاشت.
هاشمی
اگر خدا عالم محض و قادر محض و خیرخواه محض است باید بهترین جهان ممکن را بیافریند و بهترین جهان ممکن، جهانی است که در آن هیچ شری نباشد؛ درحالیکه در تفکر دینی و عرفانی و حتی در اگزیستانسیالیسم و از آن بالاتر اگزیستانسیالیسم الحادی میگویند موقعیتهای مرزی است که انسانها را بیدار میکند. اگر انسان در آسایش مطلق باشد، همه چیز برایش بیمعنا میشود. گاهی به بیدار شدن نیازمندیم که تنها یک حادثه ما را بیدار میکند. این نگاه، هم جنبۀ دینی دارد و هم جنبه عرفانی.
mo.neba
معنای مقدمه بودن و گذرگاه بودن
آیناز
با این حال آنچه دربارۀ عقلانیت دین میتوان گفت این است که عقلانیت دین یک معنای حداقلی دارد که این عقلانیت باید در آن رعایت شود:
۱. سازگاری: آموزههای دین نباید ناسازگاری درونی داشته باشند؛ یعنی تعالیم دین باید با یکدیگر سازگار و هماهنگ باشند؛
۲. هیچیک از آموزههای دینی نباید با یافتههای قطعی و یقینی عقل ناسازگار باشند. وجود ناسازگاری میان آموزۀ دینی و یافتۀ یقینی و قطعی عقلی نشاندهنده خللی در آن آموزۀ دینی است؛
mo.neba
السدیر مکاینتایر، استاد بازنشستۀ دانشگاه نوتردام، گفته است که استانداردهای عقلانیت تحت سنتهای عقلی هستند و این سنتها پیشفرضهای خاص خودشان را برای دینداری دارند. در این صورت چگونه میتوانیم ملاکی عینی پیدا کنیم که بر اساس آنها ادعاهای دینی را ارزشیابی کنیم؟
Yaser Mirdamadi
حجم
۱۶۷٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه
حجم
۱۶۷٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه
قیمت:
رایگان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد