بریده‌هایی از کتاب پروفسور

وقتی آموختن را یاد گرفت شیفته‌ی کتاب ها شد و همچنان با همان حالت ساکت و آرام همیشگی باقی ماند.

من جرات رو در رو شدن با هر رنج و سختی که سرنوشت برایم مقدر کرده است دارم و از اصولی که عدالت و آزادری بر آن جاری باشد پیروی می‌کنم.

لذت های بی‌قاعده و تجاوز به حقوق دیگران برای فرد تنها لذایذی زهرآگین و فریبنده را به ارمغان می‌آورد که ناامیدی و پوچی را در پی دارد و مدتی بعد سم مهلک آن آدمی را شکنجه و تاثیرش برای همیشه انسان را فاسد می‌کند.

براستی گفتن و نوشتن از درد و رنج بسیار آسان‌تر از تحمل و تجربه‌ی آن است

یک انسان با ثبات و معقول چون من هرگز نباید تحت سلطه‌ی خشم، ناامیدی و اندوه قرار گیرد وگرنه این صفات همچون دیوی ذهن او را به تسخیر در می‌آورد و زمینه‌ی رشد آن برایش فراهم می‌شود. نباید اجازه دهد این صفات راهی به قلب او بیابند بلکه درست بالعکس باید همچون من آن را تحت کنترل خود بگیرد و در تنگنایی محصور و محدود کند.

اگر ذات همسری از مردی که با او ازدواج کرده تنفر پیدا کند، آن ازدواج دیگر برده داری است. تمام افراد متمدن و عاقل هم همواره در برابر برده داری ایستادگی کرده‌اند و خوب مسلم است که هزینه‌ی مقاومت و ایستادگی شکنجه است و باید در برابر درد و شکنجه از خود شهامت نشان داد. اگر تنها راه رسیدن به آزادی عبور از میان دروازه های مرگ هم باشد باید از آن گذر کرد زیرا که آزادی امری اجتناب ناپذیر است.

اگر ذات همسری از مردی که با او ازدواج کرده تنفر پیدا کند، آن ازدواج دیگر برده داری است. تمام افراد متمدن و عاقل هم همواره در برابر برده داری ایستادگی کرده‌اند و خوب مسلم است که هزینه‌ی مقاومت و ایستادگی شکنجه است و باید در برابر درد و شکنجه از خود شهامت نشان داد. اگر تنها راه رسیدن به آزادی عبور از میان دروازه های مرگ هم باشد باید از آن گذر کرد زیرا که آزادی امری اجتناب ناپذیر است.

ذهن آشفته با خواب میانه‌ی خوبی ندارد.

انگلسیها از نظر حماقت از تمام ملت دیگر در سطح زمین پیشی گرفته‌اند و برده‌ی روسومات و تظاهر، عقاید و تمایل به حفظ ظاهر، گشته اند. درست همانطور که ایتالیایی ها دوستدار کشیش ها، فرانسوی ها اهل خودستایی و لاف زدن، روس ها طرفدار سزارها و آلمانی ها عاشق آب جوی سیاه هستند.

گی دارد. در هر حال، اکنون نباید نگران آن بود. بلژیک! نامی نه چندان عاشقانه و شاعرانه اما همزمان نامی که با به زبان آوردن آن نوایی در گوش و تپشی در قلبت احساس خواهی کرد و در عین حال شیرین و کلاسیک است. بلژیک! این نام را در حالی که تنها نشسته‌ام و دیگر نیمه شب در حال فرا رسیدن است با خود تکرار می‌کنم.

دیگر باید تا لحظه‌ی مرگم تنها دنبال اهداف خودم بروم زیرا که نه قادرم این افراد را درک کنم و خودم را با آنها تطبیق دهم و نه می‌توانم با پیروی از آنها به نتیجه‌ای برسم.

زنان می‌توانند هر مردی را حتی زشت تنها به دلیل داشتن هوش و ذکاوت درونش دوست داشته باشند، اما در مورد مردان متفاوت است. اگر او زنی بی‌دندان، کوتاه قد، با پوستی پر چین و چروک و یا گوژپشت بود می‌توانستم نسبت به او مهربان باشم اما هرگز عاشق چنین زنی نمی‌شدم.

هنگامی که خودبینی و خودستایی کنار رود، خیال پردازی دست به کار می‌شود و قلب راضی و خشنود می‌گردد.

اویل نگاهم و توجهم جلب او بود وسپس با اشتیاق در طلبش بودم علاقه‌ای رو به فزون موفقیتی در پی آن اطاعتی بی‌چون و چرا و زحمتی بی‌درد و رنج تنها کلامش خستگی مرا می‌زدود و روح تازه‌ای در وجودم جریان می‌یافت در میان تمام شاگردان او مرا انتخاب کرده بود اما تنها با تقاضای تلاش بیشتر و با همان سیمای عبوسش هر آنچه از جانب دیگران بر وجودش تحمیل می‌شد در حضور من کنار می‌گذاشت خلاف میلش نمی‌پذیرفت و نقصانی در وی نبود اگر همکلاسی هایم گمراه می‌گشتند او به ندرت زبان به سرزنش و هدایتشان می‌گشود اما اگر مرا در آن راه می‌دید خشمش شعله می‌کشید.

کی ما انسان ها به سعادت و خوشی می‌رسیم. آیا این سعادت شامل حال من هم می‌شود؟

بگذار چرخ روزگار هر جور می‌خواهد بگردد.

انگلسیها از نظر حماقت از تمام ملت دیگر در سطح زمین پیشی گرفته‌اند و برده‌ی روسومات و تظاهر، عقاید و تمایل به حفظ ظاهر، گشته اند. درست همانطور که ایتالیایی ها دوستدار کشیش ها، فرانسوی ها اهل خودستایی و لاف زدن، روس ها طرفدار سزارها و آلمانی ها عاشق آب جوی سیاه هستند.

گفته می‌شود پسران پدران آینده هستند و من اغلب هنگامی که به پسران و شاگردانم می‌نگرم به یاد تاریخ سیاسی اجداد آنان می‌افتم. مدرسه‌ی آقای پلت تنها نمونه‌ای کوچکی از جامعه بلژیک بود.

در بلژیک نور آفتاب طرفدار چندانی ندارد و مردم از نداشتن آن در خانه هایشان شکایتی نمی‌کنند.

بخصوص که بعدها متوجه شدم که براستی شرایط قرارداد کاری آقای پلت با من در بروکسل بسیار انسان دوستانه است زیرا که به جهت تعداد زیاد متقاضیان شغل معلمی دستمزد این شغل بسیار کم است