بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب به دنبال مادر | طاقچه
تصویر جلد کتاب به دنبال مادر

بریده‌هایی از کتاب به دنبال مادر

نویسنده:دبورا الیس
امتیاز:بدون نظر
می‌خواستند پروانه را مردانه‌پوش کنند. مادر گفت: «همچون یک پسر خواهی توانست آزاد در بازار بگردی و هر چه در کار است، برایمان بخری و هیچ کس هم به تو آزاری نخواهد رساند.» بانو ورا گفت: «این بهترین راه است.»
باران
می‌خواستند پروانه را مردانه‌پوش کنند. مادر گفت: «همچون یک پسر خواهی توانست آزاد در بازار بگردی و هر چه در کار است، برایمان بخری و هیچ کس هم به تو آزاری نخواهد رساند.» بانو ورا گفت: «این بهترین راه است.»
باران
مردی که برای یکی از سازمان‌های یاری‌رسان کار می‌کرد، پیاده شد. «از کجا هستی؟» شازیه زیر گریه زد. «از دریا! من از آنِ فرانسه هستم! از آنِ گلزاری بنفش که بوی گند ندارد و هیچ کسی نیست که سرم داد بزند یا اینجا و آنجا آواره‌ام کند.»
باران
استخوان‌ها در کنارشان پدید آمده، زیر آفتاب، سپید می‌زد. پروانه گفت: «این را هرگز نباید فراموش کنیم! همهٔ کارها که درست شد و بزرگ که شدیم، باید یاد این روز کنیم. باید در یاد داشته باشیم که هنگام کودکی، گور کندیم و استخوان گرد آوردیم و فروختیم تا برای خانواده‌مان نان فراهم کنیم.» «آیا کسی سخنمانمان را راست خواهد دانست؟»
باران

حجم

۲۶۲٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۷

تعداد صفحه‌ها

۳۵۱ صفحه

حجم

۲۶۲٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۷

تعداد صفحه‌ها

۳۵۱ صفحه

قیمت:
۲۰,۵۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد