بریدههایی از کتاب وقتی همه چیز از هم می پاشد
۳٫۰
(۳۱)
آنچه براساس عادت مانع میدانیم درحقیقت دشمن ما نیست، دوست ماست. آنچه مانع میدانیم، درواقع روشی است که جهان و تمامی تجربهمان از طریق آن به ما میآموزند که کجا گیر افتادهایم.
mahshid
بشر بسیار پیشبینیپذیر است. فکر کوچکی پدیدار میشود، بعد شتاب میگیرد و قبل از اینکه بفهمیم چه اتفاقی افتاده، درگیر امید و ترس میشویم.
mahshid
همهٔ ما به امید معتادیم، امید به اینکه شک و معما از بین خواهد رفت. این مخدر تأثیر دردآوری در جامعه دارد: جامعهای که بسیاری از مردمش به داشتن زمین محکمی زیر پایشان معتاد شدهاند جای چندان مهربانانهای نیست.
mahshid
کلمهٔ ذهنآگاهی به یکیبودن با تجربههایمان اشاره دارد، نه به جداکردن خود از آنها
mahshid
«برای زندگیکردن زیادی سرت شلوغ بود!»
mahshid
هرچه رخ میدهد نه آغاز است نه پایان؛ فقط همان تجربهٔ انسانی معمولی است که از اول دنیا برای آدمهای عادی رخ میداده.
mahshid
اولین حقیقت شریف بودا این است که وقتی احساس رنج میکنیم، به این معنی نیست که چیزی مشکل دارد. راحت شدیم! بالأخره یک نفر حقیقت را گفت. رنج بخشی از زندگی است و مجبور نیستیم فکر کنیم که چون شخصاً حرکت اشتباهی انجام دادهایم، رنج میکشیم. درحقیقت وقتی احساس رنج میکنیم، فکر میکنیم چیزی مشکل دارد. مادامیکه به امید معتاد باشیم، فکر میکنیم میتوانیم شدت تجربههایمان را کم یا زیاد کنیم یا بهنحوی تغییر دهیم و اینگونه بیشتر رنج میکشیم
امیر
اولین حقیقت شریف بودا این است که وقتی احساس رنج میکنیم، به این معنی نیست که چیزی مشکل دارد. راحت شدیم! بالأخره یک نفر حقیقت را گفت. رنج بخشی از زندگی است و مجبور نیستیم فکر کنیم که چون شخصاً حرکت اشتباهی انجام دادهایم، رنج میکشیم. درحقیقت وقتی احساس رنج میکنیم، فکر میکنیم چیزی مشکل دارد. مادامیکه به امید معتاد باشیم، فکر میکنیم میتوانیم شدت تجربههایمان را کم یا زیاد کنیم یا بهنحوی تغییر دهیم و اینگونه بیشتر رنج میکشیم
امیر
اگر مایل باشیم از امید به اینکه میتوان ناامنی و درد را نابود کرد دست بشوییم، در آن صورت میتوانیم شجاعت داشته باشیم که با بیپایگیِ وضعیت خود راحت باشیم. این اولین گام مسیر است.
امیر
لازمهٔ آسیبنرساندن بیدارماندن است. بخشی از بیداربودن این است که آنقدر آرام حرکت کنیم که آنچه را میگوییم و عمل میکنیم ببینیم. هرچه بیشتر شاهد واکنشهای احساسی و زنجیرهوارمان باشیم و بفهمیم سازوکارشان چگونه است، خودداری راحتتر میشود. بیدارماندن، آرامرفتن و توجهکردن روش زندگی میشود.
امیر
در کل ما رنج و سختی را در هر شکلی که باشد خبری بد میدانیم. اما برای تمرینکنندگان یا مبارزان معنوی، یعنی کسانی که عطش خاصی برای فهمیدن حقیقت دارند، احساساتی چون ناامیدی، خجالت، آزردهخاطری، کینه، خشم، حسادت و ترس، بهجای اینکه خبر بدی باشند، درواقع لحظاتی بسیار روشن و واضحاند که به ما میآموزند در کجای کار کم میگذاریم. به ما میآموزند، بهجای آنکه از پا بیفتیم و عقب بکشیم، سرمان را بالا بگیریم و به جلو متمایل شویم؛ مانند پیامآورانی هستند که با وضوحی وحشتآور نشانمان میدهند کجا گیر کردهایم. همین لحظه بهترین آموزگار است و خوشبختانه برای ما، هرجا که باشیم، همراهمان است.
امیر
«عشق به حقیقت تو را در معرض خطر قرار میدهد.» شاید تصوری رمانتیک از معنی آن داشته باشیم، اما وقتی به حقیقت میخکوب شویم، زجر میکشیم: در دستشویی به آینه نگاه میکنیم و چیزی که میبینیم جوشهای صورتمان، چهرهٔ درحال پیرشدنمان، تهیبودنمان از مهربانی، پرخاشگری و بزدلیمان و همهٔ این چیزهاست
امیر
طی دورهٔ طولانی انزوا، این حقیقت بسیار تکاندهنده برایم فاش شد که ما نمیتوانیم درعینحال هم در لحظهٔ حال زندگی کنیم و هم داستانمان را پیش ببریم! بدیهی به نظر میرسد، میدانم، اما وقتی انسان خودش به چنین حقیقتی دست یابد، دیگر مثل قبل نمیشود. ناپایداری در لحظه بسیار واضح میشود و همچنین شفقت و حیرت و شجاعت و ترس. درواقع هرکس که تماماً در لحظه و بدون هیچ راه بازگشتی در لبهٔ ناشناختهها بایستد، خالیشدن زمین زیر پایش را تجربه میکند. اینجاست که درک ما عمیقتر میشود، زمانی که بفهمیم لحظهٔ کنونی جای بسیار آسیبپذیری است و این میتواند کاملاً اضطرابآور و درعینحال کاملاً لطیف باشد.
امیر
نکتهٔ اصلی این است که همهٔ ما نیاز به انگیزه و یادآوری داریم که با هرچه پیش میآید آرام بگیریم و با هرچه روبهرو میشویم آن را وارد مسیرمان کنیم.
امیر
«وقتی بتوانی دوست خوبی برای خودت شوی، شرایطت نیز دوستانهتر میشود.»
Hamide
اینکه چگونه خود را از لحظهٔ کنونی محروم میکنیم غمانگیزترین چیز است.
mahshid
بیدینی یعنی درنهایت بفهمیم هیچ پرستار بچهای وجود ندارد که به آن تکیه کنیم. گاهی پرستار خوبی گیرت میآید و بعد میرود. بیدینی یعنی فهمیدن اینکه فقط پرستارهای بچه آمدوشد نمیکنند. کلیت زندگی هم چنین است. حقیقت این است، و حقیقت آزاردهنده است.
امیر
اینکه به سرحد ظرفیتمان برسیم، مجازات نیست. درواقع این خود نشانهٔ سلامتی است که وقتی مرگ به ما نزدیک است، احساس ترس کنیم. نشانهٔ دیگر سلامتی این است که زیر ترس له نشویم، بلکه آن را پیامی ببینیم که میگوید زمان دست و پا زدن تمام شده و باید مستقیم به آنچه تهدیدمان میکند نگاه کنیم. چیزهایی مانند ناامیدی و اضطراب پیامآورانی هستند که میگویند قرار است به سرزمینهای ناشناخته وارد شویم.
امیر
«تنها هر آنقدر که خود را مدامومدام در معرض نابودی قرار دهیم، آنچه نابودنشدنی است میتواند در ما یافت شود
امیر
نکتهاش این است که باید به اکتشاف ادامه دهیم و پا پس نکشیم، حتی وقتی میفهمیم چیزی آنگونه که خیال میکردیم نیست. این چیزی است که دوباره و دوباره و دوباره کشف خواهیم کرد. هیچچیز آنگونه که فکرش را میکردیم نیست. میتوانم با اطمینان بسیار این را بگویم. نه پوچی چیزی است که فکرش را میکردیم، نه ذهنآگاهی یا ترس. دلسوزی نیز آن چیزی نیست که فکرش را میکردیم. عشق، طبیعت بودا، شجاعت؛ اینها اسامی رمز چیزهایی هستند که در ذهنمان آنها را نمیشناسیم، اما هر کداممان میتوانیم آنها را تجربه کنیم. آنها کلماتیاند که وقتی اجازه میدهیم همهچیز از هم بپاشد و به لحظهٔ کنونی میخکوب شویم، به آنچه واقعاً زندگی است اشاره میکنند.
امیر
حجم
۱۵۶٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۶۰ صفحه
حجم
۱۵۶٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۶۰ صفحه
قیمت:
۵۵,۰۰۰
۱۶,۵۰۰۷۰%
تومان