این سالها در ایران «مد» شده که پیران بیمار، غالباً دم مرگ، را به بیمارستان میبرند و روزها، هفتهها و گاهی ماهها، انواع سرم و دستگاه به آنها وصل میکنند ـــ چیزهایی که من آنها را «سیخ و میخ» مینامم. کاری که غالباً دیدهایم بیمار را «جان به سر» و احتضار او را طولانیتر و دردناکتر میکند. این کار، شاید چند روزش بد نباشد، اما. . . . بچهها، دست گرم و نرمخو و نگاه پر مهر شما در خانه شادمانی و آرامش ما پیران خواهد بود نه چیز دیگر. از این «آفتابهای لب بام» گرما و روشنی بیاموزید
honourable
قرار است چه به سر جامعهای بیاید که به جای تأکید بر ارزش انسان، در فکر افزایش تعداد دانشجو است؟
کاربر ۱۵۵۹۶۴۹
امروزه دانشجویان پزشکی سخنرانیهای متعددی در باب RNA و DNA ارایه میکنند، اما تجربهی عملی آنها در زمینهی رابطهی پزشک و بیمار ــ که زمانی الفبای آموزش پزشکان موفق بود ــ ناچیز است. در جامعهای که به جای تأکید بر مسائل اساسی مثل تدبیر، حساسیت و زیرکی و...، به هوش افراد و موقعیت اجتماعیشان اهمیت میدهند، چه اتفاقی میافتد؟ از جوامع علمزدهای که دانشجوی پزشکی را به خاطر تحقیقات و فعالیتهای آزمایشگاهی در نخستین سالهای تحصیل، تحسین میکنند در حالیکه همان دانشجو پاسخ سادهترین سؤال بیمار را نمیداند، چه انتظاری میشود داشت؟ انتقال دانش جدید به دانشجویان به بهای کاهش ارزشهای انسانی، پیشرفتی را به دنبال نخواهد آورد.
کاربر ۱۵۵۹۶۴۹