بریده‌هایی از کتاب پایان کابوس تنبلی

اگر کاری به شما سپرده شد لطفا همان موقع انجام دهید، فردا و بعدن یعنی هرگز پس لطفا همین الان انجامش بده.

ه اگر واقعا کاری را میخواهید شروع کنید قبلش مطمئن بشوید که می‌خواهید آن کار را انجام بدهید چون اگر کاری را شروع کنید و بعد تمام نکنید پیامدهای خوبی برای ذهن شما نخواهد داشت و این پیام در ذهنتان حک میشود که شما نمی‌توانید کاری را به آخر برسانید.

دوست عزیز وقت هنرنمایی شما در این دنیا رسیده، وقتش شده که دیگر تنبلی را که مغلوب آن بوده‌اید را کنار بزنید و اثری از خودتان در این دنیا بجا بگذارید و در زیبا کردن دنیا برای دیگران و خودتان سهمی داشته باشید، شما نمی‌توانید هم تنبل باشید هم موفق

خیلی اوقات زمان را داریم همینطوری از دست می‌دهیم یا در گذشته یا در آینده هستیم و حال را از دست می‌دهیم، پس دیگر همه چیز را فراموش کنید و از این سرمایه ارزشمند که دارید استفاده کنید و از رود طلایی زمان که در مقابل شما میگذرد تور خود را پهن کنید و صید‌های ارزشمندی را شکار کنید و کسب کنید

ناپلئون بناپارت در یکی از جنگ‌هایی که رفته بود بخاطر ترسش پاهایش شروع میکند به لرزیدن و مورد تمسخر سربازها قرار میگیرد، ناپلئون به آن‌ها میگوید: شجاعت این نیست که نترسی، شجاعت یعنی با اینکه من میترسم اما عقب نمیکشم سرانجام با این تفکر به موفقیت‌های تاریخی رسید.

تنبلی یعنی تمایل شما به راحت طلبی و فرار از زیر کارها مثلاً خیلی از کارها را انجام نمی‌دهید به خاطر تنبلی که بهانه‌هایی مثل :حوصله ندارم بی خیالش، مهم نیست، را در بر می‌گیرد.

برای انجام کاری تعیین کنید که من فقط چند دقیقه وقت می‌گذارم که آن را انجام دهم و بعد در مورد معینی که تعیین کردید بروید سراغ آن کار و به مدت ۵ دقیقه یا کمی کمتر یا بیشتر به آن کار بپردازید اگر بعد از اتمام ۵ دقیقه مایل به انجام آن بودید انجام دهید و گرنه از کار دست بکشید و زمان بعدی را مشخص کنید که کی بروید سراغ آن کار اما یک دقیقه به زمان خود اضافه کنید اما معمولا وقتی شما سراغ کاری می‌روید بعد از ۵ دقیقه به کار ادامه می‌دهید چون شما اولین قدم که سختی کار بود را برداشتید اما اگر هم چنین نبود دوباره به ادامه تمرین بپردازید و نگران کار نباشید اجازه بدهید آرام آرام ذهن شما به انجام کار عادت کند،

اهمال کاری یعنی کاری را درست انجام نمی‌دهید نه اینکه اصلاً انجام نمی‌دهید

کلید تغییر در همه کارها جابجایی رنج و لذت در ذهن است

مثلاً نگاه کردن به تلویزیون وسوسه تان می‌کند با خودتان فکر کنید که از شما خواسته شده که به تلوزیون نگاه کنید و باید به اجبار بنشینید تلویزیون نگاه کنید و به چشم کار اجباری نگاهش کنید

وقتی ذهن چیزی را باور می‌کند تمام سعی خودش را می‌کند تا آن چیزی را که باور کرده به بهترین شکل در درون و بیرون از ما نشان بدهد،

سخت‌ترین لحضه در هر کار شروع و برداشتن قدم اوله چه کار بزرگ باشد چه کوچک.

ذهن همیشه از رنج فرار می‌کند به سمت لذت - راهکار انجام کارهای رنج دار، تعویض رنج با لذت در ذهن است - عوض کردن زاویه دید برای نگاه کردن رنج به عنوان لذت - کلید تغییر در همه کارها جابجایی رنج و لذت در ذهن است - دانشی که ازش استفاده نشود فایده‌ای ندارد خوب فصل دیگری را هم گذراندیم، حالا وقت انجام جایزه است، شاید بگویید چه دلیلی دارد این کار، شما این کار را انجام بدهید تا آخر این کتاب، نگران نباشید این کار بخاطر هوشمندی یا اهمال کاری نیست آخر کتاب به شما می‌گویم چرا این کار را انجام میدهیم.

ما یا تنبل هستیم یا فردی بسیار موفق حد وسطی وجود ندارد.

وقتی ذهن چیزی را باور می‌کند تمام سعی خودش را می‌کند تا آن چیزی را که باور کرده به بهترین شکل در درون و بیرون از ما نشان بدهد،

معمولا برای انجام کاری سخت‌ترین لحظه آن شروع است