بریدههایی از کتاب رویای عموجان
۴٫۱
(۱۳)
اگر قضا و قدر یکبار بلایی به سر انسان بیاورد، دیگر دست بردار نیست. این موضوع از مدتها پیش تجربه شده است.
فریبا
ظلم و ستم عادتی است که مبدل به احتیاج میشود.
فریبا
راستش را بگوییم تقریبا هیچکس او را دوست ندارد و حتی اشخاص بسیاری هم هستند که از ته دل از وی متنفرند، ولی در عوض همه از او میترسند و این موضوع نیز چیزی است که لازم دارد. چنین احتیاجی نشانه کاردانی و سیاستمداری عالی است.
فریبا
کسانی که دارای نفسی ضعیف و پوشالی هستند و به اطاعت همیشگی عادت کردهاند و سرانجام تصمیم میگیرند که عصبانی و خشمگین بشوند، اعتراض کنند، ایستادگی به خرج دهند و در این امر پیگیر میباشند، همیشه حد و حدودی برای استواری و پیگیری آنان تعیین شده است اعتراض آنان نخست بسیار نیرومند و شدید است. این نیرومندی حتی تا مرز تشنّج نیز میرسد. آنها از موانع نمیترسند و با چشمانی بسته به سوی آنها حملهور میشوند و تقریبا پیوسته باری را که نمیتوانند بر دوش بکشند انتخاب میکنند. ولی هنگامی که چنین انسانی به نقطهای معین میرسد ناگهان گویی که از خود میترسد و با قیافهای بهت زده در برابر سؤال وحشتناک: «این دیگر چه کاری بود که من کردم؟» متوقف میشود. بعد بلافاصله وامیرود، به هق ـ هق میافتد، تقاضای توضیح میکند، زانو میزند، پوزش میطلبد و استدعا میکند که همه چیز مانند گذشته باشد و هر چه ممکن است زودتر، هر چه ممکن است زودتر!
javadazadi
من در آلمان فلسفه خواندهام، تمام دوره فلسفه را تمام کردم، ولی در همان دم فراموشان نمودم
Tamim Nazari
راستش را بگوییم تقریبا هیچکس او را دوست ندارد و حتی اشخاص بسیاری هم هستند که از ته دل از وی متنفرند، ولی در عوض همه از او میترسند و این موضوع نیز چیزی است که لازم دارد. چنین احتیاجی نشانه کاردانی و سیاستمداری عالی است.
محمدرضا
داستایفسکی خود را موظف میدید که انسان را با درد و رنجها و جنگ و ستیر درونیاش دقیقاً آشنا سازد، چه او بزرگترین دردشناس روحی انسانها در تاریخ ادبیات همه جهان است.
ملیکا بشیری خوشرفتار
همه چیز میمیرد و نابود میشود، همه چیز، حتی خاطرات!... عواطف نجیبانه ما هم از بین میرود و فنا میشود و به جای آن فهم سلیم و هشیاری فرا میرسد
Tamim Nazari
قلبت سرد خواهد شد، سرما فرا میرسد، زمستان بر روحت مستولی میشود و تو مرا فراموش خواهی کرد...!
Tamim Nazari
اگر قضا و قدر یکبار بلایی به سر انسان بیاورد، دیگر دست بردار نیست. این موضوع از مدتها پیش تجربه شده است.
Tamim Nazari
مصیبت و بلا تنها به سر انسان نمیآید...
Tamim Nazari
ماریا آلکساندراونا اعتقاد داشت که زندگی اشراف و به خصوص امور زناشویی آنان بدون دعوا و دسیسههای گوناگون سپری نمیشود. فکر این دعواها و اختلافات برای وی بسیار لذتبخش بود، چون ماریا آلکساندراونا خیال میکرد که اختلافات و دعواهای اشراف میبایست به شیوه به خصوصی انجام پذیرد
Tamim Nazari
استفاده از این پیرمرد بیچاره مجنون و فریفتن او برای اینکه شوهر من بشود، یعنی اینکه من زن یکنفر پیرمرد معلول و مفلوک بشوم تا پولهایش را به جیب بزنم و بعد هر روز در انتظار مرگش باشم، به نظر من نه فقط مزخرف بلکه عمل بسیار پستی است، مادرجان من به شما تبریک و تهنیت نمیگویم که چنین افکار و آرزوهایی دارید!
Tamim Nazari
وی میتوانست با یک کلمه رقیب خود را ـ چنانکه ما شاهد بودیم ـ قطعه قطعه کند، به قتلش رسانده و نابود نماید. و در ضمن هم چنان وانمود سازد که حتی ملاحظه هم ننموده که چگونه کلمه نیشدار را بر زبان آورده است. البته واضح است که چنین سیاست ظریفی از لوازم مجامع طبقه ممتاز میباشد
Tamim Nazari
حجم
۱۸۸٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۲۲۰ صفحه
حجم
۱۸۸٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۲۲۰ صفحه
قیمت:
۴۵,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد