بریدههایی از کتاب چهل نامه کوتاه به همسرم
۴٫۴
(۲۴۸)
میکوشیدم که با جستجو به امیدِ رسیدن به ریشههای گیاه بالنده و سرسخت اندوه، و دانستنِ اینکه این رویندهی بیپروا از چه چیزها تغذیه میکند، و شناختنِ شرایطِ رُشد و دوامش، آن را نه آنکه نابود کنم بَل زیر سلطه و در اختیار بگیرم.
کاربر ۲۹۲۴۸۸۲
باورکُن:
هر کس که کاری میکند، هر قدر هم کوچک، در معرض خشم کسانیست که کاری نمیکنند.
هفتصد و چهل و نه
هر کس که کاری میکند، هر قدر هم کوچک، در معرض خشم کسانیست که کاری نمیکنند.
هر کس که چیزی را میسازد __ حتّی لانهی فروریختهی یک جُفت قُمری را __ منفور همهی کسانیست که اهل ساختن نیستند.
و هر کس که چیزی را تغییر میدهد __ فقط بهقدر جابهجاکردن یک گلدان، که گیاهِ درون آن، ممکن است در سایه بپوسد و بمیرد__ باید در انتظار سنگبارانِ همهی کسانی باشد که عاشق توقّفاند و ایستایی و سکون.
°♡کتاب باز♡°
و هرگز آنقدر پیر نخواهیمشد که نتوانیم دوباره متولّد شویم.
°♡کتاب باز♡°
چشمِ کودکان و بیماران، به نگاه مادران و طبیبان است.
°♡کتاب باز♡°
انسان، آهستهآهسته عقبنشینی میکند.
هیچکس یکباره معتاد نمیشود
یکباره سقوط نمیکند
یکباره وانمیدهد
یکباره خسته نمیشود، رنگ عوض نمیکند، تبدیل نمیشود و از دست نمیرود.
زندگی بسیار آهسته از شکل میافتد
و تکرار و خستگی، بسیار موذیانه و پاورچین رخنه میکند.
باید بسیار هشیار باشیم و نخستین تلنگرها را، بههنگامْ و حتّی قبل از آنکه ضربه فرود آید، احساسکنیم.
هرگز نباید آن روزی برسد که ما صبحی را با سلامی مُحبّانه آغاز نکنیم.
خستگی نباید بهانهیی شود برای آنکه کاری را که درست میدانیم، رهاکنیم و انجامش را مختصری به تعویق اندازیم.
قدم اوّل را، اگر بهسوی حذف چیزهای خوب برداریم، شک مکن که قدمهای بعدی را شتابان برخواهیمداشت.
ما باید تا آخرین روز زندگیمان __ که اینگونه بهدشواری بر پا نگهش داشتهییم __ تازه بمانیم
محمدرضا
عشق، از خودخواهیها و خودپرستیها گذشتن است؛ امّا این سخن به معنای تبدیلشدن به دیگری نیست.
من از عشقِ زمینی حرف میزنم که ارزشِ آن در «حضور» است نه در محو و نابودشدن یکی در دیگری.
ahmadi
بانوی من!
برای آنکه لحظههایی سرشار از خلوص و احساس و عاطفه داشتهباشی، باید که چیزهایی را از کودکی با خودت آوردهباشی؛ و گهگاه، کاملاً سبکسرانه و بازیگوشانه رفتار کردهباشی.
ahmadi
خوشبختی، گمان میکنم، تنها چیزیست در جهان که فقط با دستهای طاهرِ کسی که بهراستی خواهانِ آن است ساخته میشود، و از پیِ اندیشیدنی طاهرانه.
ahmadi
غم، عقب نمینشیند مگر آنکه به عقب برانیاش، نمیگریزد مگر آنکه بگریزانیاش، آرام نمیگیرد مگر آنکه بیرحمانه سرکوبش کنی...
ahmadi
هر کس که کاری میکند، هر قدر هم کوچک، در معرض خشم کسانیست که کاری نمیکنند.
هر کس که چیزی را میسازد __ حتّی لانهی فروریختهی یک جُفت قُمری را __ منفور همهی کسانیست که اهل ساختن نیستند.
و هر کس که چیزی را تغییر میدهد __ فقط بهقدر جابهجاکردن یک گلدان، که گیاهِ درون آن، ممکن است در سایه بپوسد و بمیرد__ باید در انتظار سنگبارانِ همهی کسانی باشد که عاشق توقّفاند و ایستایی و سکون.
سحر
امروز که روز تولّد توست، و حقّ است خانه را به مبارکیِ چنین روزی گلباران کنم، اگر تنها یک غُنچهی فروبستهی گل سرخ به همراه این نامه کردهام دلیلش این است که گمان میکنم، عصر، بچّهها، و شاید برخی از دوستان و خویشان، با گُلهایشان از راه برسند. و این، البتّه، شرط ادب و مهماننوازی نیست که ما، پیشاپیش، همهی گُلدانها را اشغال کردهباشیم.
گلدان، خانهی محبّتِ دوستان ماست.
سلمی
زندگی، کارْمایهی انسان است، و محصولِ انسان، و دسترنج انسان، و رؤیای انسان، و مجموعهی آرزوها و آرمانهای انسان _ که بدون انسانْ هیچ است و کم از هیچ.
•سیب•
من نیز همچون تو در باب انهدام عشق، داستانهای بسیار خواندهام و شنیدهام؛ امّا گمان میکنم _ یعنی اعتقاد دارم _ که علّتِ همهی این ویرانیهای تأسّفبار، صرفاً سستبودنِ اساسِ بِنا بودهاست، و بیش از این، حتّی حقیقینبودنِ بنا.
•سیب•
اعتمادبهنفسی به وسعتِ تمامی آسمان داشتهباش؛ چراکه ارادتِ من به تو ارادتی مصرفی نیست. و به وسعتِ تمامی آسمان است.
•سیب•
قایق کوچکِ دل به دست دریای پهناورِ اندوه مسپار! لااقل بادبانی برافراز، پارویی بزن، و برخلاف جهتِ باد، تقلّایی کُن!
•سیب•
غمِ بسیار مُدلّل، دشمنِ تا بُنِ دندان مسلّح ماست.
•سیب•
«ما تا زمانیکه میکوشیم خود را خالصانه و عادلانه قضاوتکنیم، از قضاوتِ دیگران نخواهیمترسید و نخواهیمرنجید» ...
•سیب•
تو خوب میدانی که اضطراب و دلْناگرانیات چگونه لرزشی به زانوان من میاندازد، و چگونه مرا از درافتادن با هر آنچه که من و تو، هر دو نادرستش میدانیم، باز میدارد.
•سیب•
در شرایطی که امکانِ وصول به قضاوتی عادلانه برای همهکس وجودندارد، این مطلقاً مهم نیست که دیگران ما را چگونه قضاوت میکنند؛ بلکه مهم این است که ما، در خلوتی سرشار از صداقت، و در نهایتِ قلبمان، خویشتن را چگونه داوری میکنیم.
•سیب•
حجم
۱۶۳٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۳۸ صفحه
حجم
۱۶۳٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۳۸ صفحه
قیمت:
۷۰,۰۰۰
تومان