بریدههایی از کتاب چهل نامه کوتاه به همسرم
۴٫۴
(۲۴۸)
نفْسِ اختلافنظرها نیست که مشکل اساسی زنان و شوهران را میسازد؛ بل «شکل» مطرحکردن این اختلافنظرهاست.
کیان
و چقدر تأسّفانگیز است ویرانشدن چیزی که خوبْبودنش را مؤمنیم.
⊙—⊙
همیشه گفتهام و باز میگویم، عزیز من، کودکیها را به هیچ دلیل و بهانه، رها مکن، که ورشکستِ ابدی خواهیشد...
آه که در کودکی، چه بیخیالیِ بیمهکنندهیی هست، و چه نترسیدنی از فردا...
Aysan
هر قدر که به غمْ میدانبدهی، میدان میطلبد، و باز هم بیشتر، و بیشتر...
هر قدر در برابرش کوتاهبیایی، قد میکشد، سُلطه میطلبد، وَ لِه میکند...
غم، عقب نمینشیند مگر آنکه به عقب برانیاش، نمیگریزد مگر آنکه بگریزانیاش، آرام نمیگیرد مگر آنکه بیرحمانه سرکوبش کنی...
غم، هرگز از تهاجمْ خسته نمیشود.
و هرگز به صلحِ دوستانه رضا نمیدهد.
و چون پیشآمد و تمامیِ روح را گرفت، انسانْ بیهوده میشود، و بیاعتبار، و ناانسان، و ذلیلِ غم، و مصلوبِ بیسبب.
ماهی قرمز
مگذار غم، سراسرِ سرزمین روحت را به تصرّفِ خویش درآورَد و جای کوچکی برای من باقی مگذارد. من به شادی محتاجم، و به شادیِ تو، بیشک بیش از شادمانیِ خودم.
SFatemehM
زندگی، بدون روزهای بَد نمیشود؛ بدون روزهای اشک و درد و خشم و غم.
حــق پرســت
بانوی بزرگوار من!
چرا قضاوتهای دیگران در باب رفتار، کردار، و گفتار ما، تو را تا این حد مضطرب و افسرده میکند؟
چرا دائماً نگرانی که مبادا از ما عملی سربزند که داوری منفیِ دیگران را از پی بیاورد؟
راستی این «دیگران» که گهگاه اینقدر تو را آسیمهسر و دلگیر میکنند، چه کسانی هستند؟
آیا ایشان را بهدرستی میشناسی و به دادخواهی و سلامتِ روح ایشان، ایمان داری؟
Gisoo
ما نکاشتههایمان را هرگز دِرو نمیکنیم.
اِلی
قلب انسان، بدون گریستن، میپوسد
حــق پرســت
زندگی را تفاوتِ نظرهای ما میسازد و پیش میبرد نه شباهتهایمان
Gisoo
همانقدر که پای توقّعْ در میان است، پای ظرفیت هم باید در میان باشد.
حــق پرســت
هر چه هستی همانی که میبایست باشی، و بیش از آنی، و بسیار بیش از آن
Amir
بانوی بزرگوارمن!
بهراستی که چه درماندهاند آنها که چشمِ تنگشان را به پنجرههای روشن و آفتابگیر کلبههای کوچک دیگران دوختهاند...
و چقدر خوب است، چقدر خوب است که ما _ تو و من _ هرگز خوشبختی را در خانهی همسایه جستجو نکردهییم.
Gisoo
هر کس که چیزی را تغییر میدهد __ فقط بهقدر جابهجاکردن یک گلدان، که گیاهِ درون آن، ممکن است در سایه بپوسد و بمیرد__ باید در انتظار سنگبارانِ همهی کسانی باشد که عاشق توقّفاند و ایستایی و سکون.
Gisoo
شکستن تو، درهمشکستنِ من است.
حــق پرســت
عزیز من!
روزگاریست که حتّی جوانهای عاشق نیز قدر مهتاب را نمیدانند
دلتنگِ ماه
در حقیقت، جُز تو هیچکس مرا چنان که باید نشناختهاست و نخواهدشناخت:
سراپا عیب بودنم را
کم و کوچک بودنم را
Aysan
ما از زمانه عقب نخواهیمماند، زمانه را به دنبال خود خواهیمکشید.
فقط کافیست که قدری دیگر هم از نَفَس نیفتیم...
⊙—⊙
عزیز من، همیشه عزیز من!
این زمان گرفتاریهایمان خیلی زیاد است، و روزبهروز هم __ ظاهراً ـ_ـ زیادتر میشود. با اینهمه، اگر مخالفتی نداشتهباشی، خوب است که جای کوچکی هم برای گریستن بازکنیم؛ اینطور در گرفتاریهایمان غرق نشویم، و ازیادنبریم که قلب انسان، بدون گریستن، میپوسد؛ و انسان، بدون گریه، سنگ میشود.
علی قربانی
پس، بانو!
بیا تصمیمبگیریم که هرگز عین هم نشویم.
بیا تصمیمبگیریم که حرکاتمان، رفتارمان، حرفزدنمان، و سلیقهمان، کاملاً یکی نشود...
و فرصتبدهیم که خردهاختلافها، و حتّی اختلافهای اساسیمان، باقیبماند.
و هرگز، اختلافنظر را وسیلهی تهاجم قرارندهیم...
عزیز من! بیا متفاوت باشیم!
Nafiseh R
حجم
۱۶۳٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۳۸ صفحه
حجم
۱۶۳٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۳۸ صفحه
قیمت:
۷۰,۰۰۰
تومان