بریدههایی از کتاب چهل نامه کوتاه به همسرم
۴٫۴
(۲۴۸)
عزیز من!
قایق کوچکِ دل به دست دریای پهناورِ اندوه مسپار! لااقل بادبانی برافراز، پارویی بزن، و برخلاف جهتِ باد، تقلّایی کُن!
سختترینْ توفان، مهمانِ دریاست نه صاحبخانهی آن.
توفان را بگذران
SFatemehM
این حوادث نیستند که انسان را امیدوار یا ناامید میکنند؛ این طرز نگاهکردن ما به حوادث است و زاویهی دید ما، که مایهی اصلی یأس و امید را میسازد.
Shahab V
هرگز نباید آن روزی برسد که ما صبحی را با سلامی مُحبّانه آغاز نکنیم.
خستگی نباید بهانهیی شود برای آنکه کاری را که درست میدانیم، رهاکنیم و انجامش را مختصری به تعویق اندازیم.
حــق پرســت
هر کس که کاری میکند، هر قدر هم کوچک، در معرض خشم کسانیست که کاری نمیکنند.
Mina.Hp
ما باید درستشویم.
ما باید تغییرکنیم...
.
من از عشقِ زمینی حرف میزنم که ارزشِ آن در «حضور» است نه در محو و نابودشدن یکی در دیگری.
وحید محمدی
هر کس که چیزی را میسازد __ حتّی لانهی فروریختهی یک جُفت قُمری را __ منفور همهی کسانیست که اهل ساختن نیستند.
Gisoo
عزیز من!
«شبْ عمیق است؛ امّا روز از آن هم عمیقتر است. غمْ عمیق است امّا شادی از آن هم عمیقتر است» .
Gisoo
بانوی من!
ما نکاشتههایمان را هرگز دِرو نمیکنیم.
کاربر ۵۹۵۷۸۶۰
در روزگارِ ما که بسیاری از مردانِ صاحبْسواد و اکثر زنانْ به هنگامِ بحث، گرفتار عدمتعادل میشوند، فریاد میکشند، دشنام میدهند، مَتَل میگویند، تهمت میزنند، دروغ میبافند، شایعه میسازند، و جملگیِ ارزشهای اخلاقی و انسانی، و حتّی علل یک گفتوگوی سیاسی و اجتماعی را زیر پاهای هیجانزدگیِ غیرعادلانهی خود لِه میکنند، و هدفی برایشان نمیماند جُز مغلوبکردن و خُردکردنِ بیرحمانه و لحظهییِ حریف، چقدر خوب بود اگر زنانی با خُلقوخوی اجتماعیِ آرام، وارد میدان سیاست میشدند و بهخاطر مسائلی که در آرامش و وقارْ مدافع آنها هستند، رسماً و جداً به مبارزه میپرداختند. چقدر خوب بود.
در زمانهی ما _ـ و شاید هر زمانهیی پس از این __ چه زیبا و پُرشکوه است که زنان و دختران ما، معقول و منطقی، نه هیجانزده، نامُنصف و شایعهسازانه، در متن سیاست باشند: معتقدانه، نه مُقلّدانه؛ واقعی، نه نُمایشی؛ صمیمانه، نه متظاهرانه؛ و بهخاطر آیندهی همهی بچّهها، نه بهخاطر خودنُمایی و به علّتِ خودخواهی.
هدیه خانوم هستم
ما چیزی را که با ایمان ساختهییم با سودا خراب نخواهیمکرد.
حــق پرســت
عزیز من!
بیا به جای آنکه یک خبرِ کوتاه، که در یک روزنامهی امروز هست و فردا نیست، اینگونه برآشفتهات کند، بیمناک و برآشفته از آن باش که ما، نزد خویشتنِ خویش، از عملی، حرفی، و حرکتی، مختصری خجل باشیم.
حــق پرســت
دوستداشتن، هیچگاه عتیقه نمیشود. زنان و شوهرانِ خوب، هر لحظه برای هم تازه و تازهتر میشوند؛ و دوستیشان، و عشقشان، ابعاد گستردهتری پیدا میکند.
فاطمه ناظریان
آیا میدانی با سازِ همگان رقصیدن، و آنگونه پایکوبیدن و گُلافشاندن که همگان را خوشآید و تحسین همگان را برانگیزد، از ما چهچیز خواهدساخت؟ عمیقاً یک دلقک؛ یک دلقکِ درباریِ دردمندِ دلآزرده، که بر دارِ رفتارِ خویشتن آونگ است __ تا آخرین لحظههای حیات.
乙ムɦЯム
اگر بهخاطر تزکیهی روح، قدری غمگین باید بود ـ_ـ که البتّه باید بود __ ضرورت است که چنین غمی، انتخابشده باشد نه تحمیلشده.
Aysan
صبور باش تا بتوانم کلمهیی نو، جملهیی نو، و کتابی نو، فقط برای تو بسازم و بنویسم، تا در برابر تو اینگونه تهیدست و خجلتزده نباشم...
⊙—⊙
آه که این قناعت تو، این قناعت تو دل مرا عجب میشکند...
.
نامهی بیستویکم
عزیز من!
خوشبختی، نامهیی نیست که یکروز، نامهرسانی، زنگِ درِ خانهات را بزند و آن را به دaستهای منتظر تو بسپارد. خوشبختی، ساختن عروسک کوچکیست از یک تکّه خمیرِ نرمِ شکلْپذیر... به همین سادگی، به خُدا به همین سادگی؛ امّا یادت باشد که جنس آن خمیر باید از عشق و ایمان باشد نه هیچ چیز دیگر...
خوشبختی را در چنان هالهیی از رمز و راز، لوازم و شرایط، اصول و قوانینِ پیچیدهی ادراکناپذیر فرونبریم که خود نیز درمانده در شناختنش شویم...
خوشبختی، همین عطرِ محو و مختصرِ تفاهم است که در سرای تو پیچیدهاست...
معجزه ی سپاسگزاری
در طول سالیانِ دراز زندگی مشترک، من به این باور ابتدایی دستیافتهام که این نفْسِ اختلافنظرها نیست که مشکل اساسی زنان و شوهران را میسازد؛ بل «شکل» مطرحکردن این اختلافنظرهاست.
Aysan
خوشبختی را چنان تعریف نکنیم که گویی سیمرغی باید تا آن را از قُلّهی قافی بیاورد.
جاننگار
حجم
۱۶۳٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۳۸ صفحه
حجم
۱۶۳٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۳۸ صفحه
قیمت:
۷۰,۰۰۰
تومان