بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب چهل نامه کوتاه به همسرم | صفحه ۴۰ | طاقچه
تصویر جلد کتاب چهل نامه کوتاه به همسرم

بریده‌هایی از کتاب چهل نامه کوتاه به همسرم

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۴از ۲۴۸ رأی
۴٫۴
(۲۴۸)
بگذار صبورانه و مهرمندانه در باب هر چیز که مورد اختلاف ماست بحث‌کنیم؛ امّا نخواهیم که بحث، ما را به نقطه‌ی مطلقاً واحدی برساند. بحث باید ما را به ادراکِ متقابل برساند نه فنای متقابل.
Fatemeh Afsharmanesh
تو خوب می‌دانی... سنگین‌ترین دردها، چون از صافیِ زمان بگذرند به چیزی توصیف‌ناپذیر امّا مطبوعْ تبدیل می‌شوند، و جملگی تلخی‌ها به چیزی که طعمی بسیار خاص امّا به‌هرحال شیرین دارند...
Fatemeh Afsharmanesh
هرگز از کودکیِ خویش آنقدر فاصله مگیر که صدای فریادهای شادمانه‌اش را نشنوی، یا صدای گریه‌های مملو از گرسنگی و تشنگی‌اش را...
Fatemeh Afsharmanesh
عیب‌گرفتن، بی‌شک آسان است بانو؛ عیب را آنگونه و به آن زبان گفتن که مُنجر به اصلاحِ صاحبْ‌عیب شود، این کاری است دشوار و عظیم، خیرخواهانه و دردشناسانه...
Fatemeh Afsharmanesh
باید که یک روز صبح، قطعاً و جداً، جدار سخت و سیمانی روحم را بتراشم، بیرحمانه و با یکدندگی، و بار دیگر __ و شاید برای نخستین‌بار __ روحی بسازم به نرمیِ پَرِ کاکایی‌های دریای شمال، به نرمیِ روحِ یک کودک گیلک، به نرمیِ مهِ ملایمِ جنگل‌های مازندران، به نرمیِ نسیمِ دشتهایِ پهناورِ ترکمن‌صحرا، و به نرمیِ نگاه یک عاشق به معشوق...
Fatemeh Afsharmanesh
هر کس که چیزی را می‌سازد __ حتّی لانه‌ی فروریخته‌ی یک جُفت قُمری را __ منفور همه‌ی کسانی‌ست که اهل ساختن نیستند.
Fatemeh Afsharmanesh
ما تا زمانی‌که یک نهضت سیاسیِ جدّی و عظیمِ زنانِ باایمانْ نداشته‌باشیم، نهضتی شریف و مؤمنانه __ محصولِ انتخاب و تفکّرِ آزاد __ گمان نمی‌برم که بتوانیم به‌درستی از معتقداتمان دفاع‌کنیم و به آرزوهایمان برسیم.
Fatemeh Afsharmanesh
باورکُن که این نگاهی بسیار فلسفی، پیچیده و عمیق به زندگی و ارزشهای آن نیست، این فقط ساده نگاه‌کردن است؛ ساده و صادقانه و سازنده نگاه‌کردن.
Fatemeh Afsharmanesh
عشق، برای آنکه در کتابهای عاشقانه جای بگیرد، بسیار کوچک و کم‌بُنیه می‌شود.
Fatemeh Afsharmanesh
سخت‌ترین انتقادها اگر با شقاوتْ همراه نباشد، آنطور نمی‌کوبد که مرمّت‌ناپذیر باشد. زمانی که عدالتِ در بیانِ حقیقتْ از میان می‌رود، حقیقتْ از میان می‌رود.
Fatemeh Afsharmanesh
و چقدر تأسّف‌انگیز است ویران‌شدن چیزی که خوبْ‌بودنش را مؤمنیم.
Fatemeh Afsharmanesh
غم، عقب نمی‌نشیند مگر آنکه به عقب برانی‌اش، نمی‌گریزد مگر آنکه بگریزانی‌اش، آرام نمی‌گیرد مگر آنکه بیرحمانه سرکوبش کنی... غم، هرگز از تهاجمْ خسته نمی‌شود. و هرگز به صلحِ دوستانه رضا نمی‌دهد
Fatemeh Afsharmanesh
ما هرگز آنقدر بدهکار نخواهیم شد که نتوانیم از پسِ بدهی‌هایمان برآییم، و هرگز آنقدر پیر نخواهیم‌شد که نتوانیم دوباره متولّد شویم.
کاربر ۵۶۸۱۸۴۳
همسفر! در این راه طولانی __ که ما بی‌خبریم و چون باد می‌گذرد __ بگذار خُرده‌اختلاف‌هایمان با هم، باقی‌بماند. خواهش می‌کنم! مخواه که یکی شویم؛ مطلقاً یکی. مخواه که هرچه تو دوست‌داری، من همان را، به همان شدّتْ دوست داشته‌باشم و هر چه من دوست‌دارم، به همان‌گونه، مورد دوست‌داشتن تو نیز باشد.
کاربر ۳۵۲۵۲۵۱
عزیز من! بگذار اینطور بگویم تا مسأله، کاملاً و برای همیشه روشن شود: اگر من چیزی نشده‌باشم، تو کوچک‌ترین گناهی نداری؛ چراکه همه‌ی زحمتت را برای آنکه چیزی بشوم کشیدی و من نشدم... و اگر چیزکی شده‌باشم __ در خدمت انسانِ دردمند و انسانیّتِ زخم‌خورده __ هرچه شده‌ام تویی و فقط تو؛ چراکه باز هم همه‌ی زحمت را برای چیزی‌شدنم، فقط تو کشیده‌یی... امروز، خجلت‌زده، تنها چیزی که می‌توانم بگویم این است که من در حقّ تو بیحسابْ قصورکرده‌ام، و تو در حقّ من، هیچ خوبی نبوده‌است که نکرده‌باشی...
کاربر ۱۵۰۸۲۰۱
ازیادنبریم که قلب انسان، بدون گریستن، می‌پوسد؛ و انسان، بدون گریه، سنگ می‌شود.
اِلی
عزیز من! تو گرچه تکیه‌گاهِ منی، امّا خود، در تنهایی، ساقه‌ی باریکِ یک گُل مینایی. مگذار حتّی نسیمِ یک اضطراب، این ساقه‌ی نازک را مختصری خم‌کند. شکستن تو، درهم‌شکستنِ من است.
کاربر ۱۵۰۸۲۰۱
اَلا ای موجِ دیگر! بیا بیتابْ بگذر!
اِلی
آیا تو می‌پذیری که من، به هنگامِ خشم، ناگهان، به یکی از زبان‌هایی که نمی‌دانم و مطلقاً نشنیده‌ام، سخن بگویم؟ خشمِ آنی نیز در محدوده‌ی مُمکناتْ حرکت می‌کند
اِلی
هر کس که کاری می‌کند، هر قدر هم کوچک، در معرض خشم کسانی‌ست که کاری نمی‌کنند. هر کس که چیزی را می‌سازد __ حتّی لانه‌ی فروریخته‌ی یک جُفت قُمری را __ منفور همه‌ی کسانی‌ست که اهل ساختن نیستند. و هر کس که چیزی را تغییر می‌دهد __ فقط به‌قدر جابه‌جا‌کردن یک گلدان، که گیاهِ درون آن، ممکن است در سایه بپوسد و بمیرد__ باید در انتظار سنگبارانِ همه‌ی کسانی باشد که عاشق توقّف‌اند و ایستایی و سکون. ... و بیش از اینها، انسان، حتّی اگر «حضور» داشته‌باشد، و بر این حضور، مُصر باشد، ناگزیر، تیرِ تنگ‌نظری‌های کسانی که عدم‌حضور خود را احساس می‌کنند، و تربیت، ایشان را اسیرِ رذالتْ ساخته، به او می‌خورد...
اِلی

حجم

۱۶۳٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۳۸ صفحه

حجم

۱۶۳٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۳۸ صفحه

قیمت:
۷۰,۰۰۰
تومان