بریدههایی از کتاب سوخته
۴٫۵
(۶۶)
به دست و پایشان
افتادم و التماس و گریۀ زیادی کردم که آقا چه کار کنم آدم شوم؟ ایشان با یک لبخندی فرمودند: کاری ندارد! هرچه خدا گفته بکن، بکن. هرچه خدا گفته نکن، نکن.»
F313
فرمود رسول خدا (ص) هدیه نفرستاد مسلمانی از برای برادر خود هدیه را افضل از کلمۀ حکمتی که زیاده نماید هدایت او را یا برگرداند او را از هلاکت
Yasin Heidari
از مقامات تبتل تا فنا
پله پله تا ملاقات خدا
Dexter
«یک بار آن قدر سوختن قلبم شدت یافته بود که احساس میکردم مرگم نزدیک است. میسوختم و دیگر امیدی به ماندن نداشتم. مطمئن بودم دوام نمیآورم. میسوختم و میسوختم... ناگهان احساس کردم نوری پیدا شد و به قلبم خورد و آنگاه قلبم آرام شد و حرارتش فروکش کرد.»
Dexter
گفت که شیخی و سری، پیشرو و راهبری
شیخ نیم، پیش نیم، امر تو را بنده شدم
گفت که با بال و پری، من پر و بالت ندهم
در هوس بال و پرش بیپر و پرکنده شدم
تابش جان یافت دلم، وا شد و بشکافت دلم
اطلس نو بافت دلم، دشمن این ژنده شدم
Dexter
گفت که سرمست نهای، رو که از این دست نهای
رفتم و سرمست شدم وز طرب آکنده شدم
گفت که تو شمع شدی، قبلۀ این جمع شدی
جمع نیم، شمع نیم، دود پراکنده شدم
Dexter
مرده بدم زنده شدم، گریه بدم خنده شدم
دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم
گفت که دیوانه نهای، لایق این خانه نهای
رفتم و دیوانه شدم سلسله بندنده شدم
Dexter
دل به تو دادم و ندانستم
که تو را کبر و ناز چندین است
بنوازی و پس بیازاری
آخر ای دوست این چه آیین است
Dexter
مولای من، این پیکر نحیف و این دل زار و نزار را میبینی که به سوی تو آمده و از همه دل بریده و خون جگر خورده است
Dexter
تازه به او فهماندهاند هرچه وی را از مقصدش دور و به خود مشغول کند، بت وی میشود و او باید این عقل دوراندیش را به گوشهای وانهد و شورش و دیوانگی را برگزیند.
Dexter
انصاری همدانی دیگر روی آرامش و آسایش را نخواهد دید. او گمشدۀ دیگری دارد و نمیتواند تنها دل به درس و بحث خوش کند و آتش التهابی را که روزبهروز در وجودش رو به فزونی است نادیده بگیرد. پس به دنبال راهنمایی میگردد تا چارۀ درد خود را بیابد اما هربار دست خالیتر از پیش باز میگردد. حیرانی و سرگردانیاش با گذشت زمان رو به ازدیاد میگذارد و کسی هم پیدا نمیشود تا لااقل بتواند با وی همدردی کند.
Dexter
دلم جواب بلی میدهد صلای تو را
صلا بزن که به جان میخرم بلای تو را
و تو ای عزیز، هر آن و هر لحظه خدا منتظر لبیک من و توست!
Dexter
عاقلان نقطۀ پرگار وجودند ولی
عشق داند که در این دایره سرگردانند
Dexter
حجم
۲٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۳۷۵ صفحه
حجم
۲٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۳۷۵ صفحه
قیمت:
۸۴,۰۰۰
۴۲,۰۰۰۵۰%
تومان