بریده‌هایی از کتاب می توان شاد بود حتی در سختی ها

فکر کردن نوعی توانایی و در واقع وظیفه سطح خودآگاه ذهن انسان است. هیچ‌کس نمی‌داند فکر دقیقاً از کجا نشأت می‌گیرد؛ اما می‌توان گفت فکر از همانجایی سرچشمه می‌گیرد که به ضربان قلب منجر می‌شود. در حقیقت فکر کردن از زنده بودن سرچشمه می‌گیرد. فکر کردن درست مانند سایر کارها خواه ناخواه در بدن انسان انجام می‌شود. در واقع فکر کردن، عنصر غیرشخصی وجود ماست.

۱: اصل فکر کردن همه چیزهایی که به آن‌ها دست می‌یابید و همه چیزهایی که موفق نمی‌شوید به آن‌ها دست یابید نتیجه مستقیم افکار شما هستند. جیمز اَلن انسان موجودی است که فکر می‌کند. ذهن ما تمام لحظات روز فعالیت می‌کند تا چیزهایی را که می‌بینیم و تجربه می‌کنیم درک کند. اگرچه ممکن است این امر بدیهی به نظر برسد؛ اما یکی از اصول کمتر شناخته شده در علم روان‌شناسی است. با وجود این، آشنایی با ماهیت افکار، اساس زندگی مفید و شاد را تشکیل می‌دهد.

همچنین می‌توانیم پی ببریم چگونه به‌جای کشمکش با زندگی با جریان آن همگام شویم. ما می‌توانیم به شرایط ذهنی طبیعی که همان رضایت درونی است بازگردیم. پنج اصلی که بیان خواهم کرد به شما خواهند آموخت بیشتر مواقع با حس مثبت زندگی کنید. بنابراین از این اصول به عنوان ابزار جهت‌یابی استفاده کنید تا به عنوان راهنما، شما را به سوی شادی هدایت کنند. ریچارد کارلسون والنات کریک، کالیفرنیا

آن زمان که مردم یاد می‌گیرند در این حالت آرامش‌بخش زندگی کنند، متوجه می‌شوند شادی و رضایت مستقل از شرایط هستند. البته منظور این نیست که شرایط نباید مساعد باشند ـ این بهترین حالت است ـ اما برای این که شاد باشیم نیازی نیست همیشه همه چیز رو به راه باشد. ما همیشه توانایی کنترل دیگران یا اتفاقات را نداریم؛ اما توانایی زیادی برای شاد بودن و رضایت از زندگی‌ خود در اختیار داریم. یکی از نتایج مثبت شادیِ بی‌دلیل این است که جزئیات مشکل‌ساز به ‌خودی خود از بین می‌روند. در واقع وقتی ذهن ما از مسائل دغدغه‌ساز خالی باشد بهتر، واضح‌تر و عاقلانه‌تر فکر می‌کنیم. ذهن در هر لحظه می‌تواند هم به نفع یا علیه ما عمل کند. ما می‌توانیم بیاموزیم قوانین روان‌شناختی طبیعی حاکم بر زندگی خود را بپذیریم و با آن‌ها زندگی کنیم.

ما تصور می‌کنیم اگر به مغز خود فشار بیاوریم و از بخش کامپیوتری ذهن خود استفاده کنیم، به پاسخ می‌رسیم. شما می‌توانید به این عملکرد روان‌شناختی سالم دسترسی و به آن اعتماد داشته باشید؛ این بخش آرام ذهن منبع احساسات مثبت ذاتی و بخش منطقی ذهن شماست که پاسخ‌ها را می‌داند؛ وقتی هم که پاسخ را نمی‌داند، می‌داند که نمی‌داند. شما می‌توانید تفاوت بین تفکر کامپیوتری و تفکر خلاق را بیاموزید و متوجه شوید چه وقت به این بخش کامپیوتری اعتماد کنید و چه وقت عقب بنشینید و منتظر بمانید. هدف کتاب حاضر این است که به شما کمک کند این حالت ذهنی زیبا (رضایت) را بیشتر تجربه کنید.

اجازه دهید برای روشن شدن مطلب مثالی بزنم. فرض کنید یک نفر کلیدهایش را گم کرده است. او در مورد این‌که کلیدها ممکن است کجا باشند، بسیار فکر می‌کند ـ تفکر کامپیوتری ـ اما فایده‌ای ندارد. اصلاً چیزی به یاد نمی‌آورد؛ اما وقتی دست از فکر کردن برمی‌دارد و به بیرون از پنجره خیره می‌شود ناگهان پاسخ به ذهنش خطور می‌کند و دقیقاً به یاد می‌آورد کلیدها را کجا گذاشته است. در حقیقت پاسخ زمانی به ذهن این فرد خطور می‌کند که افکار منفی را رها کرده باشد نه زمانی که بیش از حد فکر می‌کند؛ زیرا این کار اجازه نمی‌دهد پاسخ مشخص شود. همه ما در این زمینه تجربه‌های مشابهی داشته‌ایم؛ اما عده معدودی این درس ارزشمند را آموخته‌ایم که برای دانستن، ندانستن لازم است.

بخشی از فرایند دسترسی به این بخش از ذهن این است که به ضرورت و فایده آن پی ببریم. کامپیوتر ابزار مناسبی برای حل مشکلات ازدواج یا شغل یا تعیین نحوه صحبت کردن با فرزند شما در مورد نظم و انضباط نیست. بیشتر افراد برای حل مسائل شخصی و عاطفی از این ابزار استفاده نمی‌کنند؛ زیرا رفع آن‌ها ملایمت و منطق نیاز دارد. اگر با بخش فرستنده ذهن خود ـ عملکرد روان‌شناختی سالم ـ و ارزش آن آشنا نباشیم، برای رسیدگی به مسائل شخصی چاره‌ای نداریم جز این‌که از بخش کامپیوتری ذهن استفاده‌کنیم. هرچند اطلاعاتی که در بخش کامپیوتری وجود دارند، پاسخ‌های جدیدی در اختیار شما قرار نمی‌دهند. این پاسخ‌ها با تغییر نگرش، داشتن دیدگاهی متفاوت نسبت‌به زندگی و با استفاده از بخش ناشناخته و آرام ذهن به‌دست می‌آیند.

ذهن شما: کلید شادی ذهن شما اساساً دو نقش ایفا می‌کند. نخست این‌که مکانی برای ذخیره اطلاعات و تجربه‌های تلخ و شیرین گذشته است و دوم، فرستنده‌ای حساس برای عقل و منطق است. بخش ذخیره‌کننده یا کامپیوتری ذهن برای تحلیل، مقایسه، ربط دادن مسائل به یکدیگر و انجام محاسبات به کار می‌رود. ارزش این بخش مشخص است: بدون آن نمی‌توانیم زنده بمانیم. بخش دیگر ذهن که همه ما به آن دسترسی داریم، بخشی است که به مسائل عاطفی رسیدگی می‌کند؛ بخشی که اطلاعات کامپیوتری توانایی انجام آن را ندارد. در واقع بخش فرستنده ذهن، منبع حس رضایت، شادی و منطق است.

این دیدگاه جدید را می‌توان در تمام مشکلات زندگی به کار گرفت. البته شما برای رویارویی با هر مشکل جدید، تکنیکی پیچیده یا مکانیسمی عجیب برای مقابله فرا نمی‌گیرید بلکه صرفاً می‌آموزید با عشق و رضایت خاطر بیشتری زندگی کنید. بُعد جالب عملکرد روان‌شناختی سالم این است که وقتی با آن آشنا شوید هرگز آن را از یاد نمی‌برید. البته این به آن معنا نیست که هرگز حس عشق را فراموش نخواهید کرد؛ اما وقتی این اتفاق رخ می‌دهد، متوجه می‌شوید از مسیر خارج شده‌اید و می‌دانید چگونه دوباره خود را به سمت مسیر بهتر هدایت کنید.

در این صورت تحت تأثیر نگرانی‌ها قرار می‌گیریم و به این امید که روزی اوضاع بهتر خواهد شد، حس رضایت را به تأخیر می‌اندازیم؛ غافل از این‌که زندگی به سرعت باد می‌گذرد. ما می‌توانیم با حس شادی همین حالا نیز به‌طور کامل از زندگی لذت ببریم. بی‌تردید مشکلات شما واقعی و قابل توجه هستند؛ اما زمانی که بیاموزید راضی باشید، مشکلات مانع لذت بردن از زندگی نخواهند شد. حس رضایت، لذتی کودکانه به همراه دارد. حس فارغ‌البال بودن در جهان که دریچه‌ای برای لذت بردن از مسائل ساده و قدردانی در مقابل هدیه گران‌بهای زندگی به روی ما می‌گشاید.

وقتی حس رضایت داشته باشید و توجه شما به افکار منفی معطوف نشود، دسترسی بیشتر به عقل و منطق به شما این امکان را می‌دهد راه‌حل‌ها و گزینه‌هایی را ببینید که لا‌به‌لای دغدغه‌ها و گفت‌و‌گوی پی‌درپی درونی نهفته بودند. حس رضایت، بنیان زندگی رضایت‌بخش است. این حس روابط خوب، رضایت شغلی، مهارت تربیت فرزند و عقل و منطقی همراه خود دارد که یک زندگی خوشایند به آن نیاز دارد. بدون حس رضایت، زندگی به میدان نبردی سهمگین تبدیل می‌شود که در آن به اندازه‌ای در حال مبارزه با مشکلات هستیم که نمی‌توانیم از زیبایی‌های زندگی لذت ببریم.

در بیشتر روش‌ها برای رسیدن به شادی، ایجاد تغییر در زندگی پیشنهاد می‌شود؛ اما تجربه نشان می‌دهد این کار در نهایت درمانی موقت است. ذهنی که به ما می‌گوید برای شاد بودن باید تغییر ایجاد کنیم، پس از اعمال آن تغییر آرام نمی‌گیرد بلکه دوباره به دنبال نقص‌ها و شرایطی می‌گردد که به منظور شاد بودن باید اصلاح و مهیا شوند. وقتی با پنج اصل عملکرد روان‌شناختی سالم آشنا شوید، می‌توانید این قاعده را معکوس کنید و همین حالا نیز احساس شادی کنید، حتی اگر خود و زندگی‌تان بی‌نقص نباشید!

لحظه حال. متمرکز شدن بر لحظه حال و توجه به احساسات خود در لحظه، به ما امکان می‌دهد با حداکثر کارایی و بدون افکار منفی زندگی کنیم. لحظه حال همانجایی است که به شادی، امنیت و آرامش درونی می‌رسیم. آشنایی با عملکرد ذهن به شما امکان می‌دهد شادی ـ این حس بی‌نظیر ـ را تجربه کنید و به‌ کمک آن به‌ آسانی از زندگی خود لذت ببرید.

شرایط روحی. درک ما از این مسئله که فکر کردن عملی ارادی است، لحظه به لحظه و روز به روز تغییر می‌کند؛ این تغییرات، شرایط روحی نامیده می‌شوند. واقعیت‌های روان‌شناختی متفاوت. از آنجا که هریک از ما به شکلی منحصربه‌فرد فکر می‌کنیم؛ بنابراین در واقعیت‌های روان‌شناختی متفاوتی نیز زندگی می‌کنیم. احساسات. احساسات و عواطف ما به ‌شکل یک مکانیسم بازخورد درونی عمل می‌کنند و به ما کمک می‌کنند عملکرد خود را از دیدگاه روان‌شناختی ارزیابی کنیم.

پنج اصلی که معرفی خواهم کرد، پیشرفت چشمگیری را در آشنایی با عملکرد روان‌شناختی ما انسان‌ها نشان می‌دهند. این اصول بسیار ساده؛ اما در عین حال مؤثرند و نشان می‌دهند ذهن چگونه عمل می‌کند. همه انسان‌ها صرف‌نظر از محل زندگی خود می‌توانند از این پنج اصل استفاده کنند. جالب است بدانید این اصول از موانع فرهنگی نیز عبور می‌کنند. من در فصل‌های گوناگون کتاب آن‌ها را به‌طور کامل شرح داده‌ام؛ با وجود این، در این بخش خلاصه‌ای از آن‌ها را به شما ارائه می‌کنم. فکر کردن. توانایی فکر کردن، تجربه روان‌شناختی ما را از زندگی شکل می‌دهد؛ فکر کردن یک عمل ارادی است.

چهار اصل نخست این کتاب بر اساس مجموعه‌ای از اصول روان‌شناختی هستند که در اصل توسط دکتر ریک سوارز و دکتر راجر سی میلز بیان شده‌اند. این اصول به شما نشان می‌دهند چگونه هر زمان که دلتان می‌خواهد، شادی را تجربه کنید. وقتی با این اصول آشنا شوید به کمک آن‌ها می‌توانید صرف‌نظر از مشکلات زندگی خود شاد و رضایتمند باشید. من در مقام مشاوری که این اصول را آموزش می‌دهم، همواره می‌بینم افراد با وجود داشتن چالش‌های متعدد، تغییر بسیار مثبتی در زندگی خود ایجاد می‌کنند. وقتی از صمیم قلب از زندگی خود راضی باشید، می‌توانید مشکلات را آسان‌تر و بهتر از چیزی که تصور می‌کردید حل کنید.

بهترین راه برای داشتن این احساسات مثبت درونی این است که منبع آن‌ها را بیابید. پنج اصل عملکرد روان‌شناختی وجود دارد که به عنوان راهنما و جهت‌یاب عمل و به شما کمک می‌کنند حس آرامش طبیعی را تجربه کنید. من این حالت طبیعی را عملکرد روان‌شناختی سالم یا صرفاً حس خوب می‌نامم. شما یاد خواهید گرفت موانع روان‌شناختی که تاکنون اجازه نداده‌اند این احساسات مثبت را تجربه کنید شناسایی و در مقابل آن‌ها از خود محافظت کنید. این موانع همان اندیشه‌های بی‌اهمیتی هستند که یاد گرفته‌اید آن‌ها را بیش از حد جدی بگیرید.

این احساساتِ مثبت، زودگذر و به شرایط متغیر وابسته نیستند بلکه در زندگی‌ ما نفوذ می‌کنند و بخشی جداناپذیر از وجود ما می‌شوند. پیدا کردن این حالت روحی به ما امکان می‌دهد تحت هر شرایطی فارغ‌البال و خونسرد باشیم. در این حالت روحی، زندگی ساده به نظر می‌رسد و مشکلات ما نیز کوچک‌تر از حد معمول به نظر می‌آیند؛ زیرا وقتی احساس خوبی داریم، بهتر از نیروی عقل و منطق خود بهره می‌گیریم و واکنش‌های نامناسب کمتری از خود نشان می‌دهیم، همچنین کمتر حالت تدافعی به خود می‌گیریم، کمتر ایراد می‌گیریم، تصمیمات بهتری می‌گیریم و ارتباط مؤثرتری با دیگران برقرار می‌کنیم.

مقدمه شادی! چیزی که همه به دنبال آن هستیم؛ اما عده معدودی به آن دست می‌یابیم. ویژگی‌های بارز این حس عبارتند‌ از: قدرشناسی، آرامش درونی، رضایت و مهربانی با خود و دیگران. طبیعی‌ترین حالت روحی، رضایت و شادی است. با وجود این، موانعی که اجازه نمی‌دهند این احساسات مثبت را تجربه کنیم فرایندهای منفی اکتسابی هستند که ما از روی سادگی آن‌ها را ضروری می‌پنداریم و تصور می‌کنیم آن‌ها بخشی مهم از زندگی‌ هستند. وقتی این احساسات مثبت ذاتی را کشف می‌کنیم و موانعی را که مانع رسیدن به آن‌ها می‌شوند از میان برمی‌داریم، به تجربه‌ای معنادارتر و زیباتر از زندگی دست می‌یابیم.

ما صرف‌نظر از چالش‌هایی که بر سر راه ما قرار می‌گیرند، منابعی ارزشمند در درون خود داریم که کمک می‌کنند زندگی شاد و رضایت‌بخشی داشته باشیم. این کتاب را مطالعه کنید، و در مورد پیام آن بیندیشید. در نهایت متوجه خواهید شد که می‌توان شاد بود، حتی در سختی‌ها. خدا نگهدارتان.