بریدههایی از کتاب خورشید میماند
۴٫۸
(۵)
شاه طهماسب، من بر این باورم، که باید حتماً در سنین جوانی از نفس خود گذشت و ایثار کرد و به خداوند نزدیک شد. بعد از این زمانی که به سن پیری و کهولت رسیدی، دیگر دیر است و بیثمر
گنجینه
«یکی به خانۀ عابدی رفت و گفت آیا از تنهایی ناراحت نیستی؟»
عابد گفت: «اینک که تو در آمدی تنها شدم.»
گنجینه
من بیشتر دوست دارم به مردم یاری برسانم و عالمی بیعمل نباشم که شب و روز بالای منبر میرود و جز نصیحت و پند و اندرز، کار دیگری نمیداند. همچنین نمیخواهم آن فیلسوف و محقق خانهنشین باشم که خود را در پس کتابها و تألیفات پنهان ساخته و تنها به بیان افکار خود بسنده میکند. میخواهم برای این مردم بنا بسازم. حمام بسازم. پلهای عظیم بسازم. قناتهایشان را درست کنم و به آنها تعلیم دهم.
گنجینه
محمد عاملی دعا کن. ایران به دعای تو نیازمند است.
محمد کمی از شاه فاصله گرفت تا چهرۀ رنگ پریده شاه را بهتر ببیند.
من طلبهای بیش نیستم. بهتر است این دعا را از افراد شایستهتری درخواست کنید.
تو انسان متواضع و فروتنی هستی. این سخنان من نیست. بسیاری که با تو آشنا هستند چنین میگویند. برای دعا کردن، قلبی بیآلایش لازم است. نه مقام و ثروت کارآیی دارد و نه دانش و آگاهی.
گنجینه
اما همواره حسرت یک چیز را میخورم که چرا انسان نمیتواند پی به حقایق عالم ببرد و همه متفقالقول باشند؟ ای کاش شکی در میان نبود! اصولاً تعریف و تصدیق و فهم و درک هستی، کاری بس سخت و طاقتفرسا است و بدون یاری حق، چنین امری ممکن نیست.
گنجینه
یکی از دانشمندان گفته است از زنان بیشتر میترسم تا از شیطان، چه خدای سبحانه فرموده: «ان کیدا الشیطان کان ضعیفاً.» همانا مکر شیطان ضعیف است و دربارۀ زنان فرمود. «ان کیدکن عظیم.»
گنجینه
من امشب خواهم مرد و در دیاری دیگر در انتظار شما خواهم ماند. تنها وصیت من این است که مرا در حرم امام رضا به خاک سپارید؛ در...
شیخ بهایی چشمان خود را بست
گنجینه
روزی حضرت عیسی بر کوهی شد و آنجا پیری را دید که زیر تابش خورشید، عبادت خداوند میکرد. عیسی وی را گفت: آیا خانهای بنا نمیکنی که در آن، از سرما و گرما آرامگیری؟ پاسخ داد: ای پیامبر خدا! من از پیامبران شنیدهام که بیش از هفتصد سال زندگی نخواهم کرد، و با این معنی خردمندانه نیست که به کار بنا مشغول شوم. عیسی گفت: من، تو را خبری دهم که به شگفت آیی. پیر پرسید: آن چیست؟ گفت: به روزگار آخر زمان قومی باشند، که بیش از یکصد سال عمر نکنند، اما کاخها و خانهها و بستانها میسازند و آرزوهایی که شایستۀ هزار سال عمر است در دل میپرورند. پیر گفت: وای بر ایشان، که چه اندازه به غفلت روزگار میگذرانند. به خداوند سوگند که اگر به جای ایشان بودم، تمامی عمر خویش، در یک سجده میگذراندم
گنجینه
ور نباشد خانههای زرنگار
میتوان بردن بسر در کنج غار
ور نباشد شانهای از بهر ریش
شانه بتوان کرد با انگشت خویش
هر چه در جهان دارد عوض
در عوض گردد ترا حاصل غرض
بیعوض دانی چه باشد در جهان؟
عمر باشد، عمر، قدر آن بدان
گنجینه
خدا سید رضی را رحمت کند. مرد بزرگی بود. تصور کنید در میان اهل تسنن زندگی کردن و پیوسته مراقب جان و مال شیعیان بودن، چه زحمت طاقتفرسایی دارد. دلم میسوزد. این بزرگوار در میان شیعیان هم ناشناخته است. جایگاه والای ایشان، هنوز شناخته نشده است. شما کتاب ارزشمند نهجالبلاغه را ببینید. خودتان بهتر میدانید که جمعآوری سخنان گهربار امام علی، آنهم در آن دوران چقدر سخت و مشکل بوده است. روزی نبوده که محلۀ کرخ شیعیان، به خاک و خون کشیده نشود
گنجینه
یکی از دانشمندان گفته است از زنان بیشتر میترسم تا از شیطان، چه خدای سبحانه فرموده: «ان کیدا الشیطان کان ضعیفاً.» همانا مکر شیطان ضعیف است و دربارۀ زنان فرمود. «ان کیدکن عظیم.»
گنجینه
در دستان محمد سیبی قرمز بود. سیب را خوب برانداز کرد. سیب را بویید و گاز زد. عزالدین حسین تعجب کرده بود. محمد که متوجه این حالت شده بود، گفت: «من آموختهام که قبل از خوردن طعام، خوب به ترکیب و بوی آن توجه کنم و از آن حظ ببرم؛ چرا که اینگونه، قدر نعمت خداوند را بیشتر درک میکنم. چه بسیارند انسانهایی که بیتفاوت، به خوردن طعام گوناگون میپردازند و از نعمت داده شده غافل هستند و آنچنان از آن لذت نمیبرند.
گنجینه
تا که دانستی زبانت را ز سود
توبهات نسیه، گناهت نقد بود
غرق دریای گناهی تا به کی؟
وز معاصی روسیاهی تا به کی؟
جد تو آدم بهشتش جای بود
قدسیان کردند پیش او سجود
یک گنه چون کرد گفتندش: تمام
مذنبی، مذنب، برو بیرون خرام
تو طمع داری که با چندین گناه
داخل جنت شوی، ای روسیاه!
گنجینه
تمام عمر با اسلام در داد و ستد بودم
کنون میمیرم و از من بت زنار میماند
گنجینه
هر کجا قدرت باشد، شیطان هم همان جاست
گنجینه
چشمی دارم چو روی شیرین همه آب
بختی دارم چو چشم خسرو همه خواب
جسمی دارم چو جان مجنون همه درد
جانی دارم چو زلف لیلی همه تاب
کاربر ۴۵۶۴۷۵۰
حجم
۳۶۶٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۵۷۶ صفحه
حجم
۳۶۶٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۵۷۶ صفحه
قیمت:
۷۵,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد