بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب مطالعه زهر | صفحه ۶ | طاقچه
تصویر جلد کتاب مطالعه زهر

بریده‌هایی از کتاب مطالعه زهر

۴٫۲
(۳۴۷)
«اما تو به زیرپوستم لغزیدی، به خونم حمله کردی و مالک قلبم شدی.»
✿⁠tanin
فصل سی‌ام درحالیکه نوک شمشیرها کمرم را می‌خراشید، والک را تماشا کردم، انتظار داشتم او در طول حرکت فلاکت‌بار به‌سوی سلول‌های نگهداری برازل حرکتی انجام بدهد. انتظار داشتم در مدتی که آنها ما را برهنه کردند و گشتند، درحالیکه حقارت سیخونک خوردن و هل داده شدن با دستان خشن، درحالیکه کوله، چاقوی ضامن‌دار و گردنبندم را مصادره می‌کردند را تحمل می‌کردم، کاری کند. از دست دادن پوششم به اندازه از دست دادن پروانه والک و مدالم باعث ناراحتیم نشد.
𝕄𝕖𝕧🍹🥢
موجی از گیجی شروع به بزرگ شدن کرد. به سمت درمانگاه رفتم، امیدوار بودم قبل از اینکه بسته شود به آنجا برسم. مامان پزشک سریع براندازم کرد. او به یک میز معاینه اشاره کرد. روی لبه نشستم و دستم را برای بررسی جلو آوردم. او شروع کرد: «چطوری ...» گفتم: «شیشه شکسته.» او سر تکان داد و متفکرانه لب‌هایش را به هم فشرد. «لوازم پزشکیم رو میارم.» وقتی او با سینی فلزیش پر از ابزارها برگشت روی تخت خواب دراز کشیدم. کوزه‌ای از چسب رند میان تدارکات پزشکی نامناسب به نظر می‌رسید، مانند اسباب بازی بک بچه که با لوازم بزرگسالان احاطه شده باشد. دست‌هایم شروع به زق زق کردند و از امور درمانی وحشت زده شدم. سرم را به موقع گرداندم تا والک را ببینم که وارد درمانگاه
𝕄𝕖𝕧🍹🥢
او با مهربانی داستان را از نظر میا شنیده بود و به او یک فرصت داده بود که دقیقاً خلاف چیزی بود که فکر می‌کردم اتفاق می‌افتد. چرا یک نفر با چنان قدرتی باید وقت صرف می‌کرد تا سراغ پله اضافی برود؟ او خطر ناراحت کردن بیوان را پذیرفته بود. چرا باید به خود زحمت میداد تا یک دانش‌آموز را دلگرم کند؟
مژده
تا وقتی حرکت‌های پایه‌ای غریزی شده باشن سلاحی در کار نیست. بهتره دست خالی بجنگی تا از سلاحی که بلد نیستی چطور به کار ببریش استفاده کنی. یه حریف ماهر به سادگی خلع سلاحت میکنه. بعد دردسرت دو برابر میشه. نه فقط تحت حمله‌ای، بلکه باید با سلاح خودت مقابله کنی.
مژده

حجم

۳۱۴٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۳۷۹ صفحه

حجم

۳۱۴٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۳۷۹ صفحه

قیمت:
۵۰۰
۲۵۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل۱
...
۵
۶
صفحه بعد