بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب از مصائب معنا (جستارهایی در فیلولوژی، زمان و شعر)، به همراه ترجمه‌ی دو مقاله از جورجو آگامبن | طاقچه
تصویر جلد کتاب از مصائب معنا (جستارهایی در فیلولوژی، زمان و شعر)، به همراه ترجمه‌ی دو مقاله از جورجو آگامبن

بریده‌هایی از کتاب از مصائب معنا (جستارهایی در فیلولوژی، زمان و شعر)، به همراه ترجمه‌ی دو مقاله از جورجو آگامبن

دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۰از ۴ رأی
۳٫۰
(۴)
در عصر ما، هنر و تفکر بیش از هر کار و هر چیز، نیازمند حوصله‌ی مواجه‌شونده‌ای است که گویا دیگر وجود ندارد. عبارات و اصطلاحاتی مثل «حال نداشتن»، «خرد بودن اعصاب»، «میزان نبودن» و «اعصاب نداشتن» که تقریباً با یک مصداق و مفهوم مشابه هر روز هزاران بار تکرار می‌شوند، گویای یک واقعیتِ بیرونی است. این واقعیت که در اوضاع فعلی هیچ چیزی ارزش کشف و انکشاف را ندارد. تو گویی که در پسِ هیچ چیز حقیقتی نیست.
☆Nostalgia☆
تصویرِ خاطره (یا همان به قول بنیامین: تصویر دیالکتیکی)، ناب و یکه است. به همین دلیل تجربه‌ای که مازادِ آن است، فرادستِ تمام آزمایشگاه‌های جدید یا تعلقاتِ افسارگسیخته‌ی پوزیتیویستی می‌نشیند. پایبندیِ انسانِ با حوصله به تجربه و پافشاری بر آن تا آستانه‌ی تحقق، مازاد تاریخیِ تصاویری است که عرصه‌ی بلافصلِ ظهور آنها زبان است.
کاربر ۶۴۴۳۲۰۲
برای بودلر رسانه‌ی شعر منثور تنها ظرفیتی بود که می‌توانست گنجایشی برای مفهوم ملال باشد.»
کاربر ۶۴۴۳۲۰۲
زبان برای انسان صاحبِ حوصله، دلالت‌گرِ مفاهیمی است که از خاطرات او نشئت یافته‌اند. و در ادامه‌ی این روند تاریخی، زبان، آنجا که نفس خود را نشان می‌دهد، خود مسبّبِ خاطره‌ای نوین می‌شود،. کاربردِ زبان، وقتی را می‌طلبد که اگر حوصله‌ای باشد می‌توان آن را خاطره ساز کرد. و در لحظه لحظه‌ی زمان خطیِ خود، و در زبانی که به کار می‌بریم امیدی داشت به خروج از وضعیتِ ابزاریِ زبان، آن هم به لطف حوصله‌ای که یاری‌مان می‌دهد تا تاریخ خود را بنا کنیم. نور امیدی که در تمام لحظاتِ ما سوسو می‌زند، یا به قول بنیامین: «بسان ستاره‌ای بالای سر ما می‌درخشد» و یاری‌مان می‌دهد که معنای دلهره‌آور زمان را متحمل شویم و از سوی دیگر گذرندگیِ بی‌امان دقایق را همزمان هویت ببخشیم و غیرمعتبر کنیم
کاربر ۶۴۴۳۲۰۲
در عصر ما، هنر و تفکر بیش از هر کار و هر چیز، نیازمند حوصله‌ی مواجه‌شونده‌ای است که گویا دیگر وجود ندارد. عبارات و اصطلاحاتی مثل «حال نداشتن»، «خرد بودن اعصاب»، «میزان نبودن» و «اعصاب نداشتن» که تقریباً با یک مصداق و مفهوم مشابه هر روز هزاران بار تکرار می‌شوند، گویای یک واقعیتِ بیرونی است. این واقعیت که در اوضاع فعلی هیچ چیزی ارزش کشف و انکشاف را ندارد. تو گویی که در پسِ هیچ چیز حقیقتی نیست.
محمد
در عصر ما، هنر و تفکر بیش از هر کار و هر چیز، نیازمند حوصله‌ی مواجه‌شونده‌ای است که گویا دیگر وجود ندارد.
محمد

حجم

۲۱۱٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۹۱ صفحه

حجم

۲۱۱٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۹۱ صفحه

قیمت:
۲۰,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد