بریدههایی از کتاب مرگ را جدی نگیر
۵٫۰
(۲)
خرد پایان سعی و تلاش انسان را میشناساند و ما را از بهترین وسیلهٔ دستیابی به آن آگاه میکند. شخصی که خرد راهنمای اوست، میداند چه کند و چرا باید چنین کند. شخص خردمند، برخلاف شخصی که به راهنمایی انفعالات بر اساس طبیعت پدیدههای بیرونی زندگی میکند، بر پایهٔ طبیعتش عمل میکند و کاری را انجام میدهد که بهراستی بیشترین منفعت را برایش در بر دارد. خرد راهبر زندگی آزاد است.
سپیده اسکندری
انسان بخشی از طبیعتی است که خرد به درک ژرف آن کمک میکند. خرد به ما میگوید چه هستیم، طبیعت انسان چیست و چگونه با کل طبیعت پیوند داریم. (بهعبارتدیگر، تمام قضایای متافیزیکی و شناختی در بخشهای یکم و دوم اخلاق اسپینوزا زادهٔ خرد است.) درنتیجه، خرد این را هم میداند که چهچیز برای انسان بهراستی خوب (و بهراستی بد) است؛ زیرا خوبی و بدی بر این اساس تعیین میشوند که چهچیزی به بهترین حالت به تکاپوی انسان برای پایداری و قدرت کمک میکند (یا جلوی دستیابی به آنها را میگیرد).
سپیده اسکندری
ازآنجاکه تمامی پدیدهها درون خدا یا طبیعت قرار دارند یا تداوم (حالاتی از) خدا یا طبیعت هستند، لزوماً شناختی از «ذات ابدی و مطلق خدا» در تصورات تامی که بهواسطهٔ خرد شناخته میشوند وجود دارد. اسپینوزا در یکی از گزارههای برجسته و شاخص اخلاق بیان میکند «نفس انسان از ذات ابدی و مطلق خدا شناخت تام دارد».
سپیده اسکندری
خرد نیز همینقدر اهمیت دارد؛ زیرا موجب درک سببیت پدیدهها میشود و بنابراین، موجب میشود ضرورت آنها را نیز درک کنیم. «این طبیعت خرد است که پدیدهها را ضروری و لازم در نظر بگیرد، نه ممکن و تصادفی.»
سپیده اسکندری
اسپینوزا نهفقط بهدلیل دیدگاههای متافیزیکی یا شناختی، بلکه برای تئوری اخلاقیاش شخصی خردگراست. (۱۴) برای اسپینوزا «زندگی به راهنمایی خرد» بهمعنای فعال و آزادبودن و تصمیمگیری بر اساس تصورات تام است. تصورات تام که نمایانگر درک هوشمندانه از پدیدهها هستند و راه را به شخص فعال و آزاد نشان میدهند، دستاورد خردند. آنها ریشه در طبیعت ما موجودات منطقی و خردمند دارند.
سپیده اسکندری
فعالیت همان آزادی و آزادی همان خودمختاری و خودمختاری معادل وضعیتی است که در آن هرآنچه فرد انجام میدهد تنها بر اساس طبیعت خودش باشد و این نیازمند تصورات تامی است (نه ناشی از طبیعت پدیدههای بیرونی، بلکه ناشی از طبیعت خردمندانهٔ فرد) که بهواسطهٔ نیروی عاطفی بیشترشان نسبت به تصورات ناقص، فعالیتهای او را تعیین کنند.
سپیده اسکندری
تنها عواطف میتوانند عواطف را نقض کنند. «نمیتوان عاطفهای را از بین برد یا مهار کرد، مگر با عاطفهای متضاد و نیرومندتر از آن.»
سپیده اسکندری
وجود تصورات تام در نفس فرد، حتی اگر شمار آنها از تصورات ناقص بیشتر باشد، بهتنهایی کمکی به فعال و آزادبودن او نمیکند. بنا به گفتههای اسپینوزا، تنها دانستههای شما مهم نیست، بلکه قدرت شناخت هم اهمیت دارد.
سپیده اسکندری
آزادی درجاتی دارد: فرد بهاندازهای که صاحب تصورات ناقص است، تحتتأثیر سایر پدیدههاست و هر اندازه تصورات ناقص بر انتخابهایش اثرگذار باشند، تنها از طبیعت خود پیروی نمیکند، بلکه طبیعت عوامل بیرونی هم در عملکرد او نقش دارند. دنبالکردن چیزی بهدلیل لذت جسمانی عمیق حاکی از آن است که طبیعت فرد بهاندازهٔ طبیعت آن چیز تعیینکننده نیست؛ اما آنگاه که تصورات تام فرد و نه تأثیر تصادفی عوامل بیرونی، رفتار او را تعیین کنند، شخص فعال و آزاد است. کاری که میکند ریشه در طبیعت او (تصورات تام او) دارد و ازاینرو، بهیقین با تکاپوی طبیعت او برای پایداری هماهنگ است.
سپیده اسکندری
آزادی بهکلی بسته به این است که شخص کاری را بر اساس آنچه میداند یا احساسی که پدیدههای بیرونی در او ایجاد میکنند انجام دهد و عقایدی که درنتیجهٔ این برخوردهای تصادفی در او شکل میگیرند، در انجام کارها نقش دارند
سپیده اسکندری
اسپینوزا در آغاز اخلاق، آزادی را تعریف میکند: «پدیدهای را آزاد مینامیم که بنا به ضرورت طبیعت خود هستی یافته و مصمم است تنها خودش کنشگر هستیاش باشد.»
سپیده اسکندری
اگرچه در جهان اسپینوزا چیزی وجود ندارد که جبر یا ضرورت وجودیاش، بنا به طبیعت خود یا دلایل بیرونی، بیعلت باشد، معنایش این نیست که آزادی وجود ندارد. همهچیز بسته به این است که چهچیزی این جبر وجودی را تعیین میکند.
سپیده اسکندری
دربارهٔ انسانها، چهبسا چیستی پدیدههای دیگر و نحوهٔ تأثیر آنها بر رفتار شخص (برای مثال، لذت یا درد ناشی از آنها یا نمای فریبندهشان) رفتار (خواستهها و انتخابهای او) را تعیین کنند یا چهبسا شناخت او از آنچه بهدلیل باورهای آگاهانه و خردمندانهاش آنها را خوب میداند تعیینکننده باشد. در مورد دوم، ازآنجاکه آنچه شخص انجام میدهد بهطورکلی و تمامی نمایانگر تکاپوی درونی او برای پایداری است، بنابراین او فعال است.
سپیده اسکندری
«سخنانی که گفته شد نشان میدهد علل بیرونی بهشیوههای بسیاری بر ما اثر میگذارند و ما ناآگاه از پایان و سرنوشت خود، همچون امواجی بر دریا، دستخوش بادهای ناهمسو به چپ و راست میغلتیم.»(۳) بهجای اینکه از خودمان حساب ببریم، بهدلیل عواطف ناپایدارمان، غلام حلقهبهگوش پدیدههای بیرونی هستیم. گویی کنترل خوشبختی ما دست خودمان نیست.
سپیده اسکندری
شخص آزاد نمایانگر تصوری آرمانی است؛ اما (در اصل) وضعیتی ممکن از طبیعت وجودی راستین انسانی ماست. در واقع، بنا به گفتههای اسپینوزا، شخص آزاد کسی است که «بر اساس رهنمودهای خرد» عمل میکند.
سپیده اسکندری
واقعیت این است که شخص آزاد همان الگوست. شخص آزاد نمایانگر انسانی آرمانی است، نه انسانی آرمانی ساخته و پرداختهٔ دیدگاه و عواطف منفعل شخصی، بلکه بنیانی متافیزیکی در طبیعت انسان دارد. وقتی انسانها واقعاً وجود آرمانی را بشناسند، وقتی تمام تلاششان برای رسیدن به او باشد، آنگاه بر پایهٔ درک ژرفی از حقیقت هستی خود، برای دستیابی به آن میکوشند. نهایت آرزویی آگاه و خردمندانه، تبدیلشدن به شخصی آزاد، انسانی با بیشینهٔ قدرت یا تکاپو (برای پایداری) است.
سپیده اسکندری
ممکن است همیشه دست به انجام کاری نزنیم که درحقیقت پایداریمان را تقویت کند و بیشتر وقتها در بیخبری اقدامی کنیم که مخالف پایداریمان است. اما هر کاری بکنیم، خواه به ما کمک کند یا آسیب بزند و هرطور که امیالمان بر ما آشکار شوند، همگی ریشه در کناتوس ما دارند که هدفش ایجاد پایداری در هستی ماست.
زهرا
«هرآنچه به ما کمک کند به کمال دست بیابیم، آن را خیر مینامیم و هرآنچه سد راه دستیابی ما شود یا کمکی به آن نکند، آن را شر مینامیم.»
سپیده اسکندری
هر چیزی که به انسان کمک کند به انسانی بسیار قدرتمند و نمونهای مثالزدنی تبدیل شود، بهصورت نسبی اما مستقل از نظرات شخصی خوب است.
سپیده اسکندری
یک چیز هست که برای همه، نهفقط بهعنوان ابزاری برای کسب لذت، بلکه مجرد از هر چیز و بهتنهایی خوب است و آن، افزایش قدرت است که خودِ لذت است. اسپینوزا درحالیکه لذت را «خیر بیواسطه» و اندوه را «شر بیواسطه» مینامد، میگوید شکلهای دیگر لذت هم «بهخودیخود خوباند.»
سپیده اسکندری
حجم
۳۵۶٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۰۰ صفحه
حجم
۳۵۶٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۰۰ صفحه
قیمت:
۶۰,۰۰۰
۱۸,۰۰۰۷۰%
تومان