بریده‌هایی از کتاب قوانین قدرت

فردی که از دیگران به شما نزدیکتر است، بهتر از هرکسی می‌داند که در چه شرایطی ضربه بزند.

خسیسی به منظور حفاظت از دارایی‌اش تمام داروندارش را فروخت، به خشتی از طلا تبدیل و در گودالی پنهان کرد. او گاه و بی‌گاه به سراغش می‌رفت و آن را وارسی می‌کرد. این کار کنجکاوی یکی از کارگرانش را برانگیخت و او را به فکر انداخت که مبادا ارباب گنجی را در این گودال مخفی کرده است. به همین دلیل روزی از غفلت اربابش سوءاستفاده کرد و با رفتن به این مکان خشت طلا را دزدید. وقتی خسیس بازگشت و دریافت طلا به یغما رفته است ناله و مویه سرداد و موهای سرش را کَند. همسایه‌اش پس از آگاهی از موضوع و اندوه و ناراحتی شدید خسیس گفت: «گریه و زاری تو فرجامی جز تحلیل نیروها و خسته کردن اعصابت ندارد. سنگی را بردار و در همان جا بگذار و فکر کن که خشت طلاست. زیرا به هر حال تو قصد استفاده از آن را نداشتی، چه تفاوت دارد که در این گودال خشت طلا نهفته یا تکه‌ای سنگ. ارزش پول نه در تصاحب و تملک آن، که در استفاده از آن است.

هیچ انتقامی بهتر از بی‌توجهی نیست. با سبک شمردن، افراد نالایق را در خاکی دفن می‌کنید که از خلاء و پوچی خودشان مایه گرفته است.

توجه بیجا به حریف شما را ضعیف و زبون جلوه می‌دهد، هر چقدر برای سرکوب چنین حریفی وقت بگذارید از شأن خود کاسته و به منزلت او افزوده‌اید.

هر چه کمتر سخن بگویید احتمال کمتری وجود دارد که سخنی احمقانه و یا خطرناک بر زبان جاری سازید.

. جان دی راکفلر در سال هزار و هشتصد و شصت تصمیم گرفت صنعت نفت را به انحصار خود درآورد. اگر می‌خواست تمام شرکتهای کوچک نفت را خریداری کند، صاحبان شرکتها دست او را خوانده و جبهه‌گیری می‌کردند. برای غلبه بر این معضل او مخفیانه تمام شرکتهای راه‌آهن را که به حمل‌ونقل نفت اشتغال داشتند خرید. از آن پس او هر بار که برای خرید شرکتی خاص با مقاومت روبه‌رو می‌شد با یادآوری وابستگی‌شان به خط آهن به طور تلویحی به آنان گوشزد می‌کرد که می‌تواند با خودداری از انتقال نفت‌شان و یا افزایش تعرفه حمل‌ونقل شرکت آنان را به ورشکستگی بکشاند. به هر حال راکفلر با تغییر زمین بازی آنان را به جهتی که خواستارش بود سوق داد. این تکنیک در مورد افرادی که به هیچ قیمتی حاضر نیستند کوتاه بیایند بسیار مؤثر است.

وقار و یکپارچگی شخصیت زرهی است که آدمی را در برابر هرگونه تهاجم و تعارض مصون نگه‌می‌دارد.

قانون ۲۶: ارزشهای حاکم بر جامعه را محترم شمرید اگر بکوشید با افکار و رفتار غیرمعمولتان نشان دهید که از دیگران یک سر و گردن بالاترید. مردم با این تلقی که جویای توجه هستید و قصد تمسخر و تحقیرشان را دارید در برابرتان جبهه‌گیری می‌کنند. بهتر آن است که هنگام مجالست و همنشینی با مردم فروتنی پیشه کنید و تمام ابعاد زندگیتان را با معیارها و استانداردهای حاکم بر جامعه تطبیق دهید.

گله از گوسفند سیاه دوری می‌کند. یقین ندارد که او به آنها پیوسته و همبسته است. به همین دلیل گوسفند از گله عقب می‌ماند، سرگردان می‌شود و نهایتاً به چنگ گرگها می‌افتد. از گلّه جدا نشوید. جمعیت امنیت پدید می‌آورد. در قلمرو اندیشه متفاوت باشید، نه در عرصۀ رفتار.

. آنچه را که به آن واکنش نشان نمی‌دهید نمی‌تواند شما را تحت کنترل درآورد. زیرا فکر، احساس و غرورتان درگیر نمی‌شود. بهترین گوشمالی به پشه مزاحم نادیده گرفتن آن است. اگر این کار برایتان ناممکن است، مخفیانه نقشه بکشید چگونه می‌توان از شرّش خلاص شد؛ هرگز توجه‌تان را به حشرۀ مزاحمی که به هر حال می‌میرد یا دور می‌شود معطوف نکنید. برخورد با عواملی که در درازمدت نمی‌تواند به شما آسیب رساند کسر شأن بدانید و به آن پشت کنید.

افرادی که به طور طبیعی از قابلیتها و مهارتهای فوق‌العاده برخوردارند تا حد ممکن نباید استعدادها و موهبتهای طبیعی‌شان را تبلیغ کنند.

روزی فردی سخنرانی نیکیتا خروشچف را در حال محکوم کردن جنایات استالین قطع کرد و با صدای بلند گفت: «شما که در آن هنگام همکارش بودید چرا جلوی جنایاتش را نگرفتید.» خروشچف که به ظاهر نمی‌توانست معترض را ببیند گفت: «چه کسی این حرف را زد.» همه ساکت شدند؛ نه هیچ حرکتی مشاهده شد و نه هیچ دستی بالا رفت. عاقبت خروشچف پس از چند لحظه سکوت آرام گفت: «فکر می‌کنم فهمیدید که چرا جلوی استالین را نگرفتم.»

زبان را جانوری درنده تلقی کنید که پیوسته می‌خواهد قفس خود را شکسته و از آن بگریزد. اگر به او لگام نزنید و تحت کنترلش درنیاورید وحشیگری می‌کند و برایتان پشیمانی و اندوه به بار می‌آورد. قدرت به کسانی که نمی‌توانند زبان در کام نگه‌داشته و از گنجینه سخن‌شان محافظت کنند تعلق ندارد.

تالیراند به این حقیقت واقف بود که هیچ عاملی بهتر از خونسردی نمی‌تواند حریف کم ظرفیت را خشمگین کند. بنابراین اگر قصد دارید حریف‌تان را آشفته کرده و یا تعادل روحی‌اش را برهم بزنید ضرورت ندارد کاری خاص انجام دهید. تنها کافی است که وقتی انگشت اتهام به سویتان دراز می‌کند آرامش‌تان را حفظ کرده و بر اعصابتان مسلط باشید.

اگر آدمی هنگامی که اوضاع بر وفق مرادش نیست و حتی بر ضد او می‌نماید آرامش و وقارش را حفظ کند و سلامت و اشتهایش را از دست ندهد و سرشار از شادمانی و خرسندی باشد به مقام تسلط بر نفس رسیده است.

توجه به چیزهای کم اهمیت به آن موجودیت و اعتبار می‌بخشد. توجه به رقیب او را نیرومند می‌کند. خطای کوچک هنگامی‌که می‌کوشید آن را لاپوشانی کنید نمایانتر می‌شود. بعضی اوقات به صلاح شماست که به جزئیات بی‌تفاوت باشید. اگر نمی‌توانید چیزی را به دست آورید آن را حقیر شمرید. هر چه کمتر علاقه نشان دهید برتر به نظر می‌آیید.

حکایت حریص و حسود حریص و حسود نزد شاه رفتند. شاه گفت: «یکی از شما دو نفر می‌تواند چیزی از من تقاضا کند. مشروط به اینکه هر چه بخواهد دوبرابرش در اختیار دیگری قرار گیرد.» حسود نمی‌خواست اولین نفری باشد که چیزی تقاضا کند، زیرا از پیش به فردی که طبعاً دو برابر آن چیز را می‌گرفت حسادت می‌ورزید، آزمند هم نمی‌خواست اولین نفری باشد که چیزی درخواست می‌کند. زیرا حریصانه می‌خواست چنگ بیندازد و چیزهای بیشتری بگیرد. سرانجام حسود با زور و فشار حریص خواسته‌اش را مطرح کرد، حسود از پادشاه خواست تا یکی از چشمانش را از حدقه درآورد.

بهتر از دیگران به نظر رسیدن خطرناک است. اما خطرناکتر از آن وقتی است که به ظاهر هیچ‌گونه نقص یا ضعفی نداشته باشید. حسادت خصومت خاموش برمی‌انگیزد. پس به حکم عقل گاه به طور عمد عیب و ایرادی بروز دهید و به عملکردی بد و بی‌آزار اعتراف کنید. این کار حساسیتهای دیگران را نسبت به شما خنثی می‌کند.

قانون ۲۴: بزرگ‌منشانه رفتارکنید تا بزرگ‌منشانه با شما رفتار شود عمل یا رفتارتان عمل و رفتار دیگران را نسبت به شما تعیین می‌کند. اگر خود را فردی شایسته و با کفایت تلقی و بر این اساس عمل کنید مردم به دیده احترام به شما نگریسته و لب به تحسین‌تان می‌گشایند. رفتاری که از سوی مردم می‌بینید، همه از ارزشی که برای خود قائلید و عزت نفسی که دارید ناشی می‌شود.

به جای اینکه با پیروی از الگویی خاص ردیابی رقیب را آسان کنید، انعطاف پذیر باشید و حالات و حرکات متنوع از خود بروز دهید. به این حقیقت چشم بگشایید که توانمندی با انعطاف‌پذیری نسبت مستقیم دارد. بهترین روش برای حفاظت از خود آن است که مانند آب بی‌شکل باشید. همه چیز متغیر است.