بریدههایی از کتاب خاطرات خونآشام عاشق
۴٫۲
(۶۵)
بر سرت دست میکشم
تا بدانی چهقدر مهربانم
برایت قصه میگویم
تا بدانی دانا و خوش بیانم
سیّد جواد
همانطور که دنبالش میکردم، دیدم رفت یک جایی که بدجوری بوی صابون میداد که. بعد دیدم لخت شد و
یک پارچهی بزرگ و سرخِ خونی دورش پیچید. گمانم اسم آن پارچه لّنگ بود که. تازه فهمیدم به آنجا میگویند حمام عمومی. عجب جای باحالی! یادم به فیلمی افتاد که با نامزدم دیده بودم که. در آن فیلم هنرپیشه رفت توی حمام و انتقام گرفت که.
سیّد جواد
از خرمگسها بدم میآید که. بخصوص که حالا چینیهایشان هم همهجا را پر کردهاند که.
سیّد جواد
آه ای لواشکها
طعم ترش غم را به من ندهید
من شادی میخواهم و طعم شیرین نگاه یار
آه، ای لواشکها
من که مُردم از این شکها
"Shfar"
خیابانها نامت را به یاد دارند
نام تو در میان جیغ ترمز
تکرار یک حادثه بود
سیّد جواد
نمیدونی تو که عاشق نبودی
چه سخته مرگ گل برای گلدون
چه سخته مرگ نیش برای نیشگون
چه سخته مرگ پیش برای پیشخون
چه سخته مرگ ناو برای ناودون...
سیّد جواد
پاییزه و پاییزه، که
برگ از درخت میریزه، که
هوا شده کمی سرد، که
روی زمین پر از برگ، که
سیّد جواد
ما خونآشامها قانونیداریم که میگوید: «تنهایی خیلی سخته، سختتر مکیدن خون لاکپشت آبی در اعماق اقیانوس.»
"Shfar"
یک خانم چاق و مُپل دیدم که توی یک دستش کیکخامهای بود و توی دست دیگرش یک ران مرغ که. درحالی که یک گاز به این میزد و یک نیش به آن، ایستاده بود روی وزنهی آدمکِشی (با آدمکُشی اشتباه نشود) . وایییی! فکر کنم صدوهشتادتایی وزن داشت که. بعدش زد زیر گریه و بلند گفت که: «فرشید! من چرا لاغر نمیشم؟»
"Shfar"
ما خونآشامها مرام داریم که. وجدان داریم که. اگر انسانیت نداریم، حیوانیت داریم که.
سیّد جواد
دیروز داشتم روزنامهی ورزشی میخواندم که دیدم نوشته که:
انتقام کار احمقانهای است.
سیّد جواد
یکی از بزرگان خونآشام در جملهای حکیمانه و پرمغز گفته که: «توی این دنیا کسانی که با خاطرات نامزد خود زندهاند کم نیستند.»
یکی یگر هم گفته: «اگر نتوانستی انتقام بگیری مهم نیست. برو با یکی دیگر که مثل توست درد دل کن.»
سیّد جواد
به خونی که نوشیدیم سوگند
دنیا ارزش ندارد، برگرد
به راهی که رفتهای سوگند
دلم برایت شده است تنگ
سیّد جواد
«الو... خجالت بکش... گوسفند... گراز... قورباغه... حیف که اینجا مکان عمومیه و زن و بچه نشسته وگرنه میشُستمت و میانداختمت رو بند تا خشک شی. آخه آدم هم این قده پر رو؟... نه بابا... خاک بر سرت کنند... تو کی هستی که واسه من خط و نشون میکشی. کاری نکن کاری کنم صدای بز بدی...»
سیّد جواد
هشدار!
این خاطرات که خیلی شخصی و بینهایت خصوصی است، خواهشمند است آن را نخوانید.
این خاطرات که با خون دل نوشته شده هر کس آن را بخواند یا روز میمیرد یا شب.
پس خواهش میکنم که...
خواهش میکنم که...
خواهش میکنم که... نخوانید!
در انتها آرزو میکنم هر کس این خاطرات را بخواند که، خرمگس نیشش بزند که.
سیّد جواد
عجب رسمیه رسم زمونه
"Shfar"
به خونی که نوشیدیم سوگند
دنیا ارزش ندارد، برگرد
به راهی که رفتهای سوگند
دلم برایت شده است تنگ
ی.ح
هشدار!
این خاطرات که خیلی شخصی و بینهایت خصوصی است، خواهشمند است آن را نخوانید.
این خاطرات که با خون دل نوشته شده هر کس آن را بخواند یا روز میمیرد یا شب.
پس خواهش میکنم که...
خواهش میکنم که...
خواهش میکنم که... نخوانید!
در انتها آرزو میکنم هر کس این خاطرات را بخواند که، خرمگس نیشش بزند که.
........
انتقام کار احمقانهای است.
ی.ح
بخش اعظم فروش من دانشآموزیه. دخترا میمیرن واسه لواشک...»
ی.ح
حجم
۷۴۰٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۶۳ صفحه
حجم
۷۴۰٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۶۳ صفحه
قیمت:
۳۹,۰۰۰
تومان