از نظر فروید، اسطوره نظم روانشناسانه رؤیاست.
Hana
برای اینکه، از نظر یونگ به «فردیت» برسیم و بهعنوان یک فرد آزاد زندگی کنیم، باید بدانیم چگونه و چه زمانی نقابهای نقشهای مختلف زندگی را بزنیم و برداریم.
Hana
آیینهای قربانی کردن انسان که در تمامی فرهنگهای جنگلهای استوایی مرسوم بود، تقلید اسطورهای و کاملا واقعی و منزجرکننده از زندگی نباتی بود؛ یعنی همانگونه که جوانههای تازه از گیاهان مرده و پوسیده بیرون میآید، در مورد انسان نیز میتواند این موضوع صدق کند. مردگان خاک میشوند تا دوباره زنده شوند و چرخه زندگی دنیای گیاهان، الگویی برای اسطورهها و آیینهای بشری شدند.
Hana
کل زندگی یک ساختار است.
Hana
در زمانهای باستان، برای رویدادهای اجتماعی آیین برگزار میکردند و برای اینکه به آن عمق ببخشند رنگ مایه دینی به آن اضافه میکردند.
Hana
از نگاه من کارکرد آیین این است که نهتنها ظاهر زندگی انسان را شکل میبخشد بلکه اعماق آن را نیز مشخص میکند.
Hana
در انجیل توما جملهای از مسیح آمده «ملکوت خداوند در سراسر زمین گسترده است و انسانها آن را نمیبینند.»
Hana
ما در عصر سختی زندگی میکنیم و هرچیزی که ما را از این دنیای وانفسا نجات دهد، نیک تلقی میکنیم.
Hana