خودشیفته، حباب کوچکی بیش نیست. یک خودشیفته نیاز سیریناپذیری به تحسین و احساس آماسیدهای از خودبزرگبینی دارد.
هنر زندگی
تنها رابطهٔ واقعی و ابدی شما با خودتان است. زندگیاش کنید. دوستش بدارید. برای آن ارزش قائل شوید. ارزشش را دارد.
گربه بد
هر کسی را که در زندگیمان ملاقات میکنیم در سفر فردی خود است. ما خیلی ساده از مسیرها عبور میکنیم، بنابراین درمان تنهایی این نیست که کسی یا چیزی را پیدا کنید که شما را درگیر، شاد یا مشغول نگه دارد. بلکه این است که مرکز آگاهی خود را پیدا کنیم و بفهمیم که برای چشیدن خوشبختی پایدار، باید به درون برویم و زیبایی تنهایی را در آغوش بگیریم.
eurus
آگاهی شدید در تنهایی شدید چیزی کم از شادکامی بیکران ندارد. در تنهایی معمولی، شما بهسادگی با افکار و احساسات خود سرازیر میشوید که در صورت کنترل نکردن اغلب منفی هستند. در شکلی بکرتر از تنهایی، که من از آن به عنوان تنهایی ذهن یاد میکنم، شما از هر فکر کوچک، از هر لحظهای که میگذرد آگاه هستید.
eurus
بیشتر کتابهای خودیاری میگویند که نبود اشتیاق در زندگی شما را تنها میکند. اینکه اگر احساس تنهایی میکنید، به احتمال زیاد دلیل قابل قبولی برای زندگیکردن یا ادامه دادن زندگی خود ندارید.
eurus
قول شاید مترادفی برای امید باشد، برای امیدهایی که عزیزان ما بر اساس کلماتی که بیان میکنیم، در خود حفظ میکنند.
|ݐ.الف