بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب زنبور شاه | طاقچه
کتاب زنبور شاه اثر مرتضی حقیقت

بریده‌هایی از کتاب زنبور شاه

نویسنده:مرتضی حقیقت
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۵از ۲ رأی
۳٫۵
(۲)
«امروز که روز پنجشنبه بود، صبح رفتیم آب خوردیم، پس از آن آمده، قدری گردش کردیم. چون یک قدری از آبِ ما باقی بود، دوباره رفته خوردیم. پس رازان آمده، در یک قهوه‌خانه نشسته چای خوردیم. بعد از آن پیاده به منزل آمدیم. فخرالملک، وزیر دربار، آن‌جا بودند. قدری گوش فخرالملک کشیده، سربه‌سر وزیر دربار گذاشتیم، پس از آن وزیر دربار تلگرافی به ما داد که درو تفصیل عمل کردن بواسیر آقای صدیق‌الد‌وله بود خیلی خوشحال شدیم، نهار کرده، استراحت کردیم. چون شب جمعه بود آسید حسین روضه خواند، گریه کردیم، نماز اذا زلزله خوانده خوابیدیم.» از یادداشت‌های مظفرالدین شاه قاجار
سیّد جواد

حجم

۱۷۲٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۲۶۱ صفحه

حجم

۱۷۲٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۲۶۱ صفحه

قیمت:
۲۵,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد