خانم ویزلی فریادزنان گفت: «پسرهای جنابعالی دیشب با اون ماشین پرواز کردن، رفتن تا خونهٔ هری و برگشتن! نمیخوای دربارهٔ این مسئله حرفی بزنی؟»
آقای ویزلی مشتاقانه گفت: «واقعاً پرواز کردین؟ درست کار میکرد؟» وقتی دید از چشمهای خانم ویزلی شرارههای آتش بیرون میریزد، تتهپتهکنان گفت: «یعنی... چیزه... منظورم اینه که کارتون... کارتون خیلی اشتباه بوده پسرها... خیلیخیلی اشتباه بوده...»
امیر مهدی دشتی
«عالی نمیشه اگه جفتشون بزنن کلک همدیگه رو بکنن؟»
roshana
«کتابها میتونن آدم رو فریب بدن.»
هرماینی گرینجر
اما همهٔ این ماجراها بهنظر فرِد و جرج حسابی خندهدار بود. یکسره جلوتر از هری در همهٔ راهروها راه میافتادند و فریادزنان میگفتند: «راه را برای میراثدار اسلیدرین بگشایید، جادوگری بهغایت خبیث در حال عبور است...»
roshana
ران زیر لب گفت: «خیال کردی ما سر کلاس معجونگری بیکاریم که بشینیم حرفهای اسنیپ رو گوش کنیم؟»
roshana
انتخابهای ما خیلی بیشتر از تواناییهامون ذات حقیقیمون رو آشکار میکنن
Mina
«کتابها میتونن آدم رو فریب بدن.»
هرماینی گرینجر
«کتابها میتونن آدم رو فریب بدن.»
هرماینی گرینجر
پِسکیپیکسی پِستِرنومی (Peskipiksi Pesternomi): وِردی که طبق ادعای گیلدروی لاکهارت برای گیر انداختن یا دور کردن پیکسیها به کار میرود. ساختهشده از واژههای انگلیسی پِسکی بهمعنای مردمآزار، پیکسی نام جانور جادویی مورد نظر، واژهٔ پِستِر بهمعنای آزار دادن، نو برای منفی کردن و می ضمیر اول شخص.
roshana