بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب راهی برای رهایی | طاقچه
کتاب راهی برای رهایی اثر فرانسوا موریاک

بریده‌هایی از کتاب راهی برای رهایی

۴٫۰
(۱۱)
می‌گفت آموزگار از آموزاندن، یعنی کسی که برقرار می‌کند. می‌آموزد، انسانیت را در آدمی جای می‌دهد.
bud
چه کسی هرگز حقیقت را خواهد دانست؟
bud
قلمرو ارواح را می‌جوید که از آنجا شاید کودکِ جاودان‌زندۀ این مرد را ببیند و روی گونه‌اش که از ریش سیاهی می‌زند، اشکی است که فراموش می‌کند آن را پاک کند.
bud
ولی نعرۀ خشم‌آلود طنین می‌انداخت و خیال می‌کرد که در این قبرستان کوچکی هم که در آن از سرما می‌لرزید باز هم صدا را می‌شنود: «هرجا که می‌خواهی برو گورت را گم کن، فقط من دیگر نبینمت.»
bud
خدا توی نمازخانۀ قصر که در آنجا فرولن جاروها، صندوق‌ها و صندلی‌های شکسته را روی هم تلنبار می‌کرد، نبود. پس خدای این دنیای بی‌رحم و ستمگر در کجا ساکن بود؟ در کجا نشانی از خود باقی گذاشته بود؟
bud
او می‌دانست که «خداوند آنجا نیست». که کشیش از ترس بی‌حرمتی‌ها نمی‌خواست خدا را آنجا بگذارد.
bud
مادر به این موجودِ کوچکِ بیرون آمده از او و به چشمان درشت بی‌رنگش هیچ توجّهی نداشت.
bud

حجم

۷۰٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۰۴ صفحه

حجم

۷۰٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۰۴ صفحه

قیمت:
۲۵,۰۰۰
۱۲,۵۰۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد