بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب خرده جنایت های زناشوهری | طاقچه
تصویر جلد کتاب خرده جنایت های زناشوهری

بریده‌هایی از کتاب خرده جنایت های زناشوهری

انتشارات:نشر قطره
امتیاز:
۴.۱از ۲۶ رأی
۴٫۱
(۲۶)
تو می‌خوای که عشق بهت ثابت کنه که وجود داره. چه اشتباهی! این تویی که باید ثابت کنی که اون وجود داره. لیزا: چطوری؟ ژیل: با اعتماد کردن.
جو گُلدبِرگ
مردها بی‌دل‌وجرئتن، نمی‌خوان با مشکلات زندگی‌شون روبه‌رو شن، دلشون می‌خواد فکر کنن که همه‌چی روبه‌راهه. درحالی‌که زن‌ها روشونو برنمی‌گردونن. لیزا: این‌ها رو تو کتاب بعدیت بنویس، تعداد خواننده‌های زن کتابت زیاد می‌شه. ژیل: زن‌ها با مشکلات مواجه می‌شن لیزا، ولی نمی‌دونم چرا بیشتر فکر می‌کنن که مشکل از خودشونه. فکر می‌کنن دلیل فرسودگی زندگی‌شون از کم شدن جذابیتشونه، خودشونو مسئول و مقصر می‌دونن و گناه همه‌چیزو گردن خودشون می‌اندازن. لیزا: مردها گناهشون خودخواهی‌شونه، زن‌ها خودمحوری‌شون. ژیل: یک به یک مساوی. لیزا: صفر صفر. مسابقهٔ بی‌نتیجه.
tahoor
ژیل: من بهت توجه نمی‌کردم. مثل چادری که چهرهٔ زن‌ها رو می‌پوشونه من هم سراپاتو با محبت پوشونده بودم. به‌طوری که پشت این حجاب دیگه خطوط چهره‌ت رو نمی‌دیدم. حتی جرئت نمی‌کردم ازت بپرسم چرا مشروب می‌خوری. خیالم راحت بود که سال‌هاست باهم زندگی می‌کنیم ـ پونزده سال ـ و متوجه نبودم که زمان با عشق سازگاری نداره. متشکرم که این زوج به‌خواب‌رفته رو به قتل رسوندی. متشکرم از اینکه این بیگانه‌هایی رو که من‌وتو بودیم کُشتی، ازت سپاسگزارم. فقط یک زن می‌تونه چنین شهامتی داشته باشه.
جو گُلدبِرگ
عشق ابدیْ عاقلانه نیست، اینکه آدم مدت‌ها کسی رو دوست داشته باشه دیوونگی محضه. کار عاقلانه اینه که فقط دوران شیرین عاشقی، عاشق باشی. آره عقل‌گرایی عاشقانه اینه: تا وقتی‌که اوهام عاشقانه‌مون ادامه داره همدیگه رو دوست داریم، همین‌که تموم شد همدیگه رو ترک می‌کنیم. به‌محض اینکه در برابر شخصیت واقعی قرار گرفتیم و نه اونی که در رؤیامون بود از هم جدا می‌شیم.
جو گُلدبِرگ
من که نمی‌تونم علی‌رغم میلت ازت حمایت کنم! حاضرم ازت در برابر همهٔ دنیا حمایت کنم ولی نه در برابر خودت...
جو گُلدبِرگ
مردها بی‌دل‌وجرئتن، نمی‌خوان با مشکلات زندگی‌شون روبه‌رو شن، دلشون می‌خواد فکر کنن که همه‌چی روبه‌راهه. درحالی‌که زن‌ها روشونو برنمی‌گردونن.
جو گُلدبِرگ
من دیگه به اینجام رسیده. از اینکه آلودگی مغزمو ببینی، از اینکه منو درک کنی، عذرمو بپذیری، منو عفو کنی، جونم به لبم رسیده. دلم می‌خواد که از من متنفر باشی، کتکم بزنی، فحشم بدی. می‌خوام که تو هم مثل من زجر بکشی. ژیل بطری ویسکی را به لیزا نشان می‌دهد. ژیل: یک گیلاس دیگه برای راه؟
جو گُلدبِرگ
اونچه باعث می‌شه یک زن‌ومرد باهم بمونن مسائل مبتذل و پستیه که بینشونه: به‌خاطر منافع، ترس از تغییر، وحشت پیری، ترس از تنهایی، سست می‌شن، تحلیل می‌رن، دیگه حتی فکرشم نمی‌کنن که یک کاری بکنن تا زندگی‌شون عوض شه؛ اگه دست همو می‌گیرن، فقط برای اینه که تنها به گورستان نرن.
جو گُلدبِرگ
تو این کتاب زندگی زناشویی رو مثل مشارکت دو قاتل معرفی می‌کنم. چرا؟ برای اینکه از همون اول، تنها چیزی که باعث می‌شه یک زن‌ومرد باهم باشن خشونته، این کششی که اونا رو به جون هم می‌اندازه، که بدنشونو به هم می‌چسبونه، ضربه‌هایی که با آه‌وناله و عرق و دادوبیداد توأمه، این نبردی که با تموم شدن نیروشون خاتمه می‌گیره، این آتش‌بسی که اسمشو لذت می‌ذارن، همه‌ش خشونته. حالا اگه این دو قاتل شراکتشونو ادامه بدن و ترک مخاصمه کنن و باهم ازدواج کنن، باهم متحد می‌شن که علیه جامعه بجنگن. ادعای حق‌وحقوق و مزایا می‌کنن، ثمرهٔ کُشتیشون یعنی بچه‌هاشونو به رخ جامعه می‌کشن تا سکوت‌واحترام بقیه رو کسب کنن
جو گُلدبِرگ

حجم

۵۱٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۳

تعداد صفحه‌ها

۸۸ صفحه

حجم

۵۱٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۳

تعداد صفحه‌ها

۸۸ صفحه

قیمت:
۳۱,۰۰۰
۹,۳۰۰
۷۰%
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد