بریدههایی از کتاب نیمه تاریک وجود
نویسنده:دبی فورد
مترجم:فرناز فرود
ویراستار:ریحانه فرهنگی
انتشارات:انتشارات کلک آزادگان
دستهبندی:
امتیاز:
۳.۹از ۵۳۹ رأی
۳٫۹
(۵۳۹)
باید تصمیم میگرفتم بین مرگ و زندگی یکی را انتخاب کنم. هیچکس دیگری نمیتوانست به جای من این تصمیم را بگیرد و هیچکس دیگری نمیتوانست درد و رنجم را از بین ببرد؛ هیچکس به جز خودم نمیتوانست مرا یاری دهد.
@fazelianzadehacieh
«ما انتخاب میکنیم وجودمان را فراموش کنیم و سپس از یاد میبریم که خود را فراموش کردهایم.»
فایدیم
اگر به خود بگویید که غذاهای سالمتری خواهید خورد و چنین نکنید، به خود و هستی اعلام میکنید که قابل اطمینان نیستید. اگر بگویید که سال بعد کار دیگری پیدا میکنید و این کار را نکنید، به هستی پیام میفرستید که نمیتوان روی شما حساب کرد. حتی اگر دربارۀ کار کوچکی از قبیل رسیدگی به حساب بانکی خود صحبت کنید و آن کار را انجام ندهید به خودتان و هستی میگویید که روی حرفتان نمیایستید. این عهدهای شکسته موجب کاهش اعتماد به نفس میشوند.
منصوره جعفری
ما نمیتوانیم آنچه را که مالک نیستیم، در آغوش بگیریم. اگر میخواهید توان کامل خود را به دست آورید، باید آن ویژگیهایتان را که طرد و پنهان کرده، یا به دیگران نسبت دادهاید، بازپس بگیرید.
منصوره جعفری
نیمۀ تاریک وجود ما مخزنی برای همۀ جنبههای ناپذیرفتنیمان است؛ همۀ آنچه که موجب شرمندگی ماست و وانمود میکنیم نیستیم؛ چهرههایی که نمیخواهیم به دیگران و خودمان نشان دهیم.
منصوره جعفری
آزادی، یعنی این که انسان بتواند در هر لحظه از زندگی هر چه بخواهد، باشد.
علی
برای دستیابی به خرد و رهایی از گذشتۀ خود باید مسؤولیت تمامی رویدادهای زندگیتان را بپذیرید. مسؤولیت پذیرفتن، یعنی آن که بتوانید به خود بگویید: «من این کار را کردم.» بین آنچه دنیا با شما میکند و آنچه خودتان به خودتان میکنید، تفاوت عمدهای وجود دارد. هنگامی که برای رویدادهای زندگی خود و تعبیرهایی که از آن رویدادها دارید، مسؤولیت میپذیرید، از دنیای کودکی خارج شده، به مرحلۀ بزرگسالی گام مینهید. با پذیرفتن مسؤولیت برای انجام یا عدم انجام کاری، داستان «چرا من؟» را به: «این رویداد برای من روی داد، زیرا به درسی نیاز داشتم. این هم بخشی از سفرم است» تبدیل میکنید.
kimia.fakhari
دشواریهای زندگی میتوانند بینشی به ما بدهند تا خود را از گذشتهای که شور و شوقمان را خفه کرده و ما را از کانون معنویمان دور نگه داشته است، رها سازیم.
حکمتی باستانی میگوید: «جهان برای خردمندان به منزلۀ آموزگار و برای نادانان همچون دشمن است.» هیچ رویدادی به خودی خود دردناک نیست، نکتۀ مهم، چگونگی نگرش به آن است. این نکته مهم است که درک کنیم، همه چیز در جهان، در هر لحظه، همانگونه که باید روی میدهد. هیچ اشتباه و هیچ تصادفی در کار نیست؛ جهان هم بهشت است و هم دوزخ! هنگامی که درک کنیم نمیتوانیم یکی را بدون دیگری داشته باشیم، پذیرش جهان همان گونه که هست سادهتر میشود.
kimia.fakhari
برخی از ما نه تنها گذشتۀ خود را حمل میکنیم، بلکه گذشتۀ پدر و مادرهایمان را نیز به همراه داریم. درد، از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود و تا آن را بررسی نکنیم، این چرخه را هیچگاه بر هم نخواهیم زد.
ما بر مبنای اعتقادات اصلی خود که همواره به خانواده و دوران کودکی ما وابسته است، بخشهایی از وجود خود را طرد میکنیم. آنچه پدر و مادرمان کردند و نکردند، تأثیر عمیقی بر زندگی ما گذاشته است و مراقبین و آموزگارانمان نیز در آنچه اکنون هستیم، سهمی دارند. دردی که در سن دو، شش یا هشت سالگی تجربه کردیم، درست زیر لایۀ رویی آگاهی ما نقش بسته است و تا هنگامی که آن را تغییر ندهیم، زندگی ما را اداره میکند
kimia.fakhari
نگویید: «چه آدم بدی هستم!» همۀ ما این ویژگیها و همچنین خصوصیات کاملاً مخالف آنها را داریم. اینها بخشی از بشر بودن ما هستند. تمامی احساسات و تمایلات ما، چه آنها که مثبت میخوانیم و چه آنها که منفی مینامیم، برای راهنمایی و هدایت ما وجود دارند.
Nova
در آغوش کشیدن ویژگیتان به معنای دوست داشتن آن ویژگی به این مفهوم است که اجازه میدهید آن ویژگی در کنار سایر خصوصیات شما حضور داشته باشد و آن را باارزشتر، یا کمارزشتر از سایر جنبههای خود نمیشمارید.
Nova
بخش دشوار، عبور از ترسهایمان است که ما را متوقف میکنند و به ما میگویند شایستگی و ارزش لازم را نداریم. اما هیچکس روی زمین مانند شما نیست. هیچکس درست همان خواستهها، استعدادها و خاطرهها را ندارد. شما تأثیر ویژۀ خود را بر هر چیز دارید و موظف هستید استعدادهای بیهمتایتان را دریابید و به روش خاص خود آنها را متجلی کنید.
houria
در کودکی به گوشم خواندند که مردم جهان دو گروه هستند: خوبها و بدها! من هم مانند بیشتر کودکان سعی کردم تا صفات خوبم را نشان دهم و صفات بدم را بپوشانم. به شدت مایل بودم که خود را از همۀ آن بخشهای وجودم که مورد پذیرش مادر، پدر، خواهر و برادرم نبودند، خلاص کنم. بزرگتر که شدم، افراد بیشتری با آرا و عقاید دیگری به زندگیام وارد شدند و در ارتباط با آنها متوجه شدم که باید بخشهای بیشتری از خودم را پنهان کنم.
Yaser
یکی از عمدهترین مشکلات عصر اطلاعات، بیماری «من میدانم» است. بیشتر اوقات همین دانستن، مانع از تجربه و درک درون میشود. کار کردن روی سایه، کاری فکری نیست، بلکه سفری از ذهن به سوی قلب میباشد.
Yaser
راه حل، توجه به این نکته است که ما نمیتوانیم چیزی را درک کنیم، یا ببینیم و خود، آن نباشیم. ما نمیتوانیم صفتی را که در خود نداریم، در دیگری تشخیص دهیم. اگر از شجاعت کسی به وجد میآیید، به دلیل آن است که در وجودتان ویژگی شجاعت را دارید و اگر گمان میکنید کسی خودخواه است، مطمئن باشید شما هم میتوانید همان اندازه خودخواهی نشان دهید. هر چند ما همۀ این ویژگیها را پیوسته ابراز نمیکنیم، اما هر یک از ما این توان را داریم که آن ویژگیهایی را که میبینیم، از خود نشان دهیم.
فاطمه بانو
دیپاک چوپرا بیان میکند: «ما در جهان نیستیم، بلکه جهان در درون ماست.»
Faezeh
ما نقطه ضعفهای خود را به دیگران نسبت میدهیم و مطالبی را به دیگران میگوییم که در واقع باید به خود بگوییم.
aksaya sky
ما با فرافکنی، خصوصیات مهمی را در خود نفی کرده، به دیگران نسبت میدهیم
aksaya sky
چگونه میتوان بدون شناخت بد، خوب را تشخیص داد، یا بدون آشنایی با نفرت، عشق را حس کرد و یا بدون احساس ترس، شجاعت را شناخت؟
ققنوس
هیچ رویدادی به خودی خود دردناک نیست، نکتۀ مهم، چگونگی نگرش به آن است. این نکته مهم است که درک کنیم، همه چیز در جهان، در هر لحظه، همانگونه که باید روی میدهد. هیچ اشتباه و هیچ تصادفی در کار نیست؛ جهان هم بهشت است و هم دوزخ! هنگامی که درک کنیم نمیتوانیم یکی را بدون دیگری داشته باشیم، پذیرش جهان همان گونه که هست سادهتر میشود.
melikar
حجم
۳۱۷٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۱۶ صفحه
حجم
۳۱۷٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۱۶ صفحه
قیمت:
۴۴,۰۰۰
۲۲,۰۰۰۵۰%
تومان