بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب علقمه (زندگی‌نامه و خاطرات سردار شهید ابولفضل رفیعی) | طاقچه
کتاب علقمه (زندگی‌نامه و خاطرات سردار شهید ابولفضل رفیعی) اثر سید یدالله سیدناصرالدینی

بریده‌هایی از کتاب علقمه (زندگی‌نامه و خاطرات سردار شهید ابولفضل رفیعی)

انتشارات:نشر ستاره‌ها
دسته‌بندی:
امتیاز:
۵.۰از ۵ رأی
۵٫۰
(۵)
قبل از ابوالفضل، خدا هفت پسر به من داد. همگی در کودکی از دنیارفتند. بعد که باردار شدم، شبی بین خواب و بیداری، ندایی شنیدم که‌می‌گفت: «اسم پسرت را ابوالفضل بگذار، زنده می‌ماند.»
shariaty
وقتی هم که جلومی‌نشست،، شیشه‌ی ماشین را پایین می‌آورد، اعتراض می‌کردیم ومی‌گفتیم: «چون آنها بالا سرما می‌خورند، ما هم سرما باید بخوریم!» می‌گفت: «کمی سرما لازم است تا از بسیجی‌هایی که بالای ماشین هستند، یادمان نرود.»
shariaty
می‌گفت اگر ازدواج نکنی‌شهید نمی‌شوی. خاطرت جمع باشد که شهید نمی‌شوی.
shariaty

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۸۷

تعداد صفحه‌ها

۱۴۰ صفحه

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۸۷

تعداد صفحه‌ها

۱۴۰ صفحه

صفحه قبل
۱
صفحه بعد