بریدههایی از کتاب همسر شوهرم
۲٫۴
(۹)
بعضیا هستند که به هیچ نحوی حاضر به تسلیم شدن نیستند. مگه نه؟»
n re
هنگامی که زوجی درگیر موضوعی غم انگیز میشوند و مصیبتی گریبانشان را میگیرد، دو حالت پیش میآید. یا بههم نزدیکتر و یا از هم جدا میشوند.
n re
چطور میتوانیم خود را اینقدر راحت گول بزنیم؟
n re
«هر آدمی احساسهاشو به شکلی ابراز میکنه. کی میگه هرکسی بلندتر شیون و زاری بکنه، اون از همه غمگینتره؟»
n re
«عزیزم، مصلحت خداوند همیشه اون چیزی نیست که ما انتظارشو داریم.»
n re
در ذهنم، زندگیام را مرور میکنم.
هرآنچه تا کنون دربارهٔ مرگ میگفتند، حقیقت داشت. همهٔ آنچه پیش از این به شما گذشته، همانند فیلمی در نظر مجسم میشود و آن را مرور میکنید.
n re
هنگامی که شما بهطور مداوم خود را برای اشتباههای احتمالی آماده میکنید، خیلی مبهوت کننده است وقتی همه چیز خوب پیش میرود و مشکلی بهوجود نمیآید.
n re
مرزهای میان درست و نادرست چقدر نامشخصاند.
n re
اما این هم یکی دیگر از پیامدها و مشکلهای دروغ است. همانطور که در ابتدا گفتم، از کوچک آغاز میشود و بهدنبالش تصاعدی رشد میکند. همینطور پشت هم. دروغ پشت دروغ
n re
صادقانه باور کنید. اگر از میان پنجرههای بیمارستان به بیرون نگاه کنید، افرادی را میبینید که در رفت و آمدند، آمبولانس هایی که از راه می رسند، بیمارانی که برروی صندلی چرخدار نشستهاند، عدهای که همراهیشان میکنند، سرهایی که خم شده و مشغول دعا کردن هستند و عدهای هم که با آسودگی میخندند. و میفهمید که این دنیایی واقعی است. دنیایی که در آن زندگیهای زیادی ذخیره شده است، بهجای آن دنیای دیگری که آدم های بد میکوشند زندگی را از آن دور کنند.
سپس، هنگامی که شما دوباره به آن بیرون، به آن دنیای واقعی قدم میگذاری، زمانی است که شک و تردیدها به سراغتان میآیند. زمانی که شروع به فکر کردن میکنی.
n re
چرا احساس میکردم باید خوبیهایش را بهخاطر بیاورم تا بدیهایش را؟
n re
اینکه آدم همراه داشته باشد، به طرز شگفت انگیزی خوب است.
n re
زمانهایی هست که باید خانواده را همیشه در اولویت خود قرار دهید.
n re
خدا را شکر که کار میکنم. کار کردن از خیلی چیزها جلوگیری میکند. به من یاری میرساند تا فراموش کنم
n re
«هرروزت را آنگونه بزی، گویی آخرین روز زندگیت است.»
n re
همیشه همه چیز آن جور که شما انتظار دارید پیش نمیرود.
n re
«منم مثل تو، کاری کردم که نباید میکردم. من... من چارلی جدیدم رو تیکه تیکه کردم.»
«کی؟»
«جامدادی کاترپیلارم رو.»
«چرا؟»
«چون یه چیز بهتر میخواستم.»
n re
همین هم که بتوانم ترسهایم را با یکی دیگر، غیر از خودم، درمیان بگذارم، کمکی بسیار بزرگ بود.
n re
دفاع از خود دفاع نیست، چون هیچ کس شما رو باور نمیکنه.»
n re
مجرمان میتوانند، در برخی وقتها، به گونهای چشمگیر لطافت داشته باشند. مراقب باش که این تو را گول نزند.
n re
حجم
۴۴۸٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۵۴۴ صفحه
حجم
۴۴۸٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۵۴۴ صفحه
قیمت:
۶۷,۰۰۰
تومان