بریدههایی از کتاب موهبت کامل نبودن
۳٫۵
(۲۲۴)
برای من باور کردن به مثابه دیدن بود.
Homa
اگر برآنیم که عشق و احساس تعلق را بهطور کامل تجربه کنیم، باید باور داشته باشیم که سزاوار عشق و تعلق هستیم.
Shayan
تجربه این را به من نشان داده است. با تمام اطلاعاتی که دارید ممکن است با شرم دست به گریبان باشید، بدون آنکه بدانید چه اتفاقی دارد میافتد و چرا.
mahdiyeh
کشور امریکا همواره بالاترین نرخ چاقی، بیماری، اعتیاد و بدهی را داشته است.
کاربر ۲۴۷۹۱۸۳
«در دنیایی که شب و روز تلاش میشود تا از ما، کسی غیر از خودمان بسازند، خود بودن و خود ماندن سختترین نبردی است که انسان میتواند داشته باشد.»
serenay3-3
تازه میفهمم چرا لورا ویلیامز میگوید: «مقایسه، شادی را میرباید.»
کاربر ۵۶۱۰۸۰۹
پرواضح است که صرف انرژی زیاد برای رقابت و همرنگی جایی برای خلاقیت، شکرگزاری، شادی، اصالت و واقعی بودن نمیگذارد.
کاربر ۵۶۱۰۸۰۹
«در دنیایی که شب و روز تلاش میشود تا از ما، کسی غیر از خودمان بسازند، خود بودن و خود ماندن سختترین نبردی است که انسان میتواند داشته باشد.» «واقعی ماندن» یکی از شجاعانهترین مبارزههایی است که در تمام عمر میتوانیم داشته باشیم.
زهرایحیی زاده
به عقیده وی شفقت به خود سه مؤلفه دارد: مهربانی به خود، انسانیت مشترک و ذهنآگاهی.
6456
حال به رضایت درونی خودم بیشتر از حرف و نظر دیگران اهمیت میدادم.
نسترن
حرکت به سوی (مردم)، حرکت علیه (مردم) و دورشدن از (مردم) .
به عقیده دکتر هارتلینگ در رویارویی با شرم عدهای با انزوا، دور شدن از دیگران و سکوت، از خود دفاع میکنند. عدهای دیگر درصدد خشنود کردن و راضی نگه داشتن دیگران بر میآیند عدهای هم با خشونت و مقابلهبهمثل علیه دیگران اقدام میکنند تا قدرت و کنترل را به دست آورند
6456
«ببین جواب فیالبداهه و بدون فکر من به اینجور موارد، این است که از روی بدخواهی و خصومت واکنش نشان بدهم. مقابلهبهمثل و شرمنده کردن دیگران شجاعت نمیخواهد. در یک چشم به هم زدن میتوانم ابر قدرتِ شرم را در خدمت بدی درآورم. اما روبهرو شدن با ناراحتی و رنجش قضیه جداگانهای دارد. فکر میکنم جواب فیالبداهه تو این است که با شجاعت با قضیه روبهرو شوی.»
بعد از مدتی گفتوگو به این نتیجه رسیدیم که پاسخ شجاعانه لورا تصدیق رنجش بدون فرار کردن از آن است و پاسخ شجاعانه من تصدیق رنجش و مقابلهبهمثل نکردن است. بهعلاوه هر دو موافق بودیم که سنگدلی و بیرحمی شجاعت نمیخواهد، بلکه پاسخی بیارزش و آسان است، بهویژه در فرهنگ امروزی.
6456
پاسخ تمام این پرسشها این است: شجاعت، شفقت و پیوند؛ این زاد و توشهای است که در سفر زندگی بدان نیاز داریم.
6456
ل به رضایت درونی خودم بیشتر از حرف و نظر دیگران اهمیت میدادم. اکنون حدومرزهای تازهای گذاشته بودم و دیگر به جلب تأیید دیگران، نمایش زندگیام به دیگران و کامل بودن فکر نمیکردم. «نه» گفتن به دیگران برایم راحتتر شده بود، دیگر لازم نبود «بله» بگویم و بعد از دست خودم عصبانی باشم. اگر میخواستم برای خودم زنگ تفریحی بگذارم و استراحتی بکنم، اضطراب کار مانع از آن نمیشد.
6456
حالا میبینم که چگونه پرورش ویژگیهای لازم برای زندگی واقعی و رها کردن عادتهای نادرست چیزی مانند فهرست خرید نیست که با انجام هر یک از آنها کنارش علامت بزنیم یا رویش خط بکشیم. این کار، کار کردن بر روی زندگی و روح ماست و از این روست که نقطه پایانی ندارد.
6456
زندگی کردن باتماموجود یعنی اینکه از موضع ارزشمندی با زندگی درگیر شویم؛ یعنی همگام با پرورش شجاعت، شفقت و پیوند، صبحهنگام که از خواب بیدار میشویم با خود بگوییم مهم نیست چه کاری انجام میدهم و چه مقدار کارِ انجام نشده روی زمین میماند. درهرصورت من کافی هستم. یعنی اینکه شبهنگام که به رختخواب میرویم با خود بگوییم: بله، من ناقص، آسیبپذیر و گاه نگران هستم، اما هیچیک از اینها این حقیقت را تغییر نمیدهند که من شجاع هم هستم و ارزش آن را دارم که عشق و احساس تعلق را تجربه کنم.
fati
اما درس سختتری که آن روز آموختم این بود که ما نمیتوانیم چیزی را به فرزندان خود بدهیم که فاقد آنیم.
fati
حتی زمانی که شادی آنقدر شدید است که میترسیم به آن نزدیک شویم.
martinof
شجاعت صفتی عالی است اما کسب آن مستلزم این است که درباره لزوم رها کردن فکر دیگران، بحث و تبادلنظر کنیم و این کار برای اکثر ما ترسآور است. همه ما خواهان شفقتورزی هستیم، اما آیا مایلیم بدانیم چرا تعیین حدود و نه گفتن از اجزای شفقت به شمار میروند؟ آیا در عین اینکه میدانیم جواب منفی ما دیگری را ناامید میکند، میتوانیم نه بگوییم؟ لازم است خودپذیری را پرورش دهیم، اما چرا باید چنین سخت تلاش کرد؟
fereshteh
بیتردید افرادی که دوستشان داریم، الهامبخش ما برای درنوردیدن قلههای عشق وشفقت هستند، قلههایی که فتح آنها به هیچ صورت دیگری ممکن نخواهد بود. ما برای سنجش این بلندیها اغلب مجبوریم به اعماق وجود و هویت خود برویم، با جنبههای روشن و تاریک، خوب و بد، سازنده و مخرب و در نهایت با رنج خود آشنا شویم تا بتوانیم دیگران را بهتر دوست داشته باشیم. از این رو مطمئن نیستم بتوان عشق به خود را از عشق به دیگران جدا کرد، بلکه این دو در کنار هم یافت میشوند. ما بهشدت دیگران را دوست داریم و شاید فکر کنیم این علاقه بیش از عشق به خودمان است، اما این علاقه شدید ناگزیر ما را به اعماق وجودمان میبرد تا بتوانیم شفقت به خود را یاد بگیریم.
Hnikmli
حجم
۱۳۷٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۶۵ صفحه
حجم
۱۳۷٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۶۵ صفحه
قیمت:
۶۴,۰۰۰
۵۷,۶۰۰۱۰%
تومان