بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب موهبت کامل‌ نبودن | صفحه ۱۶ | طاقچه
تصویر جلد کتاب موهبت کامل‌ نبودن

بریده‌هایی از کتاب موهبت کامل‌ نبودن

نویسنده:برنه براون
امتیاز:
۳.۵از ۲۲۴ رأی
۳٫۵
(۲۲۴)
مقایسه احساس تعلق، خودپذیری و اصالت را در ما پرورش نمی‌دهد، بلکه به ما می‌گوید همرنگ جماعت باش، اما بهتر از آن‌ها.
کاربر ۱۴۹۶۳۰۱
«مقایسه، شادی را می‌رباید.» بارها پیش آمده است که من درباره خودم، زندگی‌ام و خانواده‌ام احساس رضایت کرده‌ام و بعد در یک چشم به‌هم زدن احساس رضایت از دست رفته است، چون خودآگاه یا ناخودآگاه خود را با دیگران مقایسه کرده‌ام.
narges
آن‌ها به فراست دریافته بودند که خوشحالی، به‌عنوان یک هیجان انسانیِ وابسته به موقعیت، با شادی به‌عنوان شیوه‌ای معنوی برای درگیری و ایفای نقش در زندگی (که با تمرین شکرگزاری مرتبط است)، تفاوت دارد.
narges
شرم احساس یا تجربه‌ای بسیار دردناک است که به ما می‌گوید نقص داریم و ازاین‌رو درخور آن نیستیم که ما را دوست داشته باشند یا احساس تعلق را تجربه کنیم.
Hamid_R_khani
آمادگی و تمایلم به رو کردن ضعف‌هایم برای کسی که برایم مهم بود، چنان به تقویت و تحکیم روابط ما کمک کرده که تا امروز هم ادامه یافته است. به همین دلیل است که شجاعت، شفقت و پیوند را از مواهب کامل نبودن بر می‌شمارم.
book worm...
زندگی کردن با دل و جان مانند گام زدن به سمت یک مقصد معین نیست، بلکه گام برداشتن به سوی ستاره‌ای در آسمان است. قطعا هیچ گاه به مقصد نهایی نمی‌رسیم اما بی‌تردید می‌دانیم که در مسیر درست پیش می‌رویم.
atefe1670
گاه فقط خیال می‌کنیم که ارتباط داریم، مثلاً تکنولوژی ما را به سمت این تصور سوق می‌دهد که با دیگران ارتباط داریم، حال آنکه واقعا این‌طور نیست، حداقل آن‌طور که باید نیست. در دنیای ارتباطاتِ دیوانه‌وارِ الکترونیکی، به‌جای پیوند و اتصالِ واقعی، به احساس پیوند بسنده کرده‌ایم.
محمد
لزومی ندارد که نسبت به همه احساس تعلق داشته باشیم، همه به ما عشق بورزند و همه بتوانند به داستان ما گوش دهند، اما حداقل یک نفر را باید داشته باشیم تا در این امور با او سهیم شویم. اگر یک یا چند محرم در زندگی خود داشته باشیم، بهترین راه برای پذیرش و قبول پیوند و ارتباط با آن‌ها، این است که ارزشمند بودن خود را بپذیریم. اگر برآنیم که روابط خود را براساس محبت، احساس تعلق و سهیم شدن در داستان زندگی بنا کنیم، باید از همین جا شروع کنیم: من با ارزش هستم.
Elaheh Sajedi
انسان به لحاظ بیولوژیکی (زیستی)، شناختی، فیزیکی و معنوی به‌گونه‌ای خلق شده است که نیاز به عشق و تعلق دارد. اگر این نیازها تأمین نشوند نمی‌توانیم مسیر رشد را به‌درستی طی کنیم، چرا که درهم می‌شکنیم، کنار می‌افتیم، کرخت می‌شویم، رنج می‌کشیم، دیگران را می‌رنجانیم و بیمار می‌شویم.
Elaheh Sajedi
واقعیت این است که فرهنگ ما، فرهنگ عیب‌جویی و تعیین مقصر است. همواره درصدد هستیم که ببینیم چه کسی اشتباه می‌کند و چگونه تاوان آن را می‌پردازد. پیوسته در زندگی شخصی، اجتماعی و سیاسی خود جاروجنجال به پا می‌کنیم و انگشت اشاره خود را به سوی شخص خاطی می‌گیریم، اما به‌ندرت از دیگران می‌خواهیم که مسئول و پاسخ گوی رفتارشان باشند.
Elaheh Sajedi
پذیرش داستان زندگی‌مان می‌تواند دشوار باشد، اما نه مشکل‌تر از اینکه یک عمر بخواهیم از آن فرار کنیم. پذیرفتن ضعف‌ها و آسیب‌پذیری‌ها مخاطره‌آمیز است، اما نه زیانبارتر از اینکه از عشق، احساس تعلق و شادی چشم بپوشیم، چرا که چشم‌پوشی از این سه، ما را بیش از هرزمانی آسیب‌پذیر می‌سازد. اگر آن‌قدر شجاع باشیم که با جنبه تاریک وجود خود روبه‌رو شویم، می‌توانیم قدرت بیکران جنبه‌های روشن خود را دریابیم.
Elaheh Sajedi
توصیه‌هایی که «این گونه باشیم» را به ما می‌آموزند، میان‌برهایی فریبنده‌اند و من این را درک می‌کنم؛ وقتی می‌توان با طی کردنِ مسیر میان‌بری کوتاه از کنار باتلاق گذشت، چه لزومی دارد که وارد آن شویم و با سختی از آن عبور کنیم؟ اما معما همین جاست: چرا با وجود آگاهی از «این‌گونه باشیم» های بسیار، هنوز درجا می‌زنیم و درصدد شادی، پیوند صمیمانه و معنای بیشتری هستیم، و چرا باز «این گونه باشیم» ها این‌قدر جاذبه دارند؟
Parisa
من به «این گونه باشیم» کاری ندارم، چون هیچ‌گاه به شواهدی برنخورده‌ام که نشان دهند آموزشِ «این‌گونه باشیم» بدون صحبت کردن درباره موانع راه مفید باشند.
Parisa
پذیرش داستان زندگی‌مان می‌تواند دشوار باشد، اما نه مشکل‌تر از اینکه یک عمر بخواهیم از آن فرار کنیم.
Parisa
«اگر نیاز داری تجدید قوا کنی و پرسه زدن روی اینترنت برایت لذت‌بخش است، خب این کار را بکن. در غیراین‌صورت با هشیاری یک کار لذت‌بخش دیگر پیدا کن. کاری که به جای مکیدن شیره جانت به تو انگیزه بدهد و بالأخره اینکه دست به کار شو!» به دنبال این خودگویی، کامپیوتر را خاموش کردم، با یک دعای کوچک به خودم یادآوری کردم که نسبت به خودم شفقت داشته باشم. بعد سی‌دی فیلمی که بیش از یک ماه روی میزم بود برداشتم و مشغول تماشای فیلم دلخواهم شدم و این دقیقا چیزی بود که به آن نیاز داشتم. این بار با روشن کردن دکمه جان کندن، سعی نکردم به خودم فشار بیاورم یا کاری مفید انجام دهم، بلکه با دعا، آگاهانه و سنجیده دست به عملی زدم که انرژی و نشاط را به من بازگرداند.
Parisa
«خوشحالی به شرایط و موقعیت بستگی دارد، اما شادی به نوع نگرش و شکرگزاری.» نکته دیگری که آموختم این بود که شادی و خوشحالی همیشگی نیستند یعنی هیچ‌کس نیست که همیشه شاد یا همیشه خوشحال باشد. هر دو تجربه، گاه می‌آیند و گاه می‌روند. خوشحالی به شرایط و رویدادهای بیرونی بستگی دارد و با افت‌وخیز شرایط، دچار شدت و ضعف می‌شود. حال آنکه، به‌نظر می‌رسد شادی پیوسته به روح است و شکرگزاری به قلب بسته شده است. تجربه حقیقی شادی ــ این لذت و احساس عمیق معنوی ــ بسیار حساس و آسیب‌پذیر است.
zbabaxni
من با خواندن این جمله از الیزابت کوبلرـ راس، نویسنده و پژوهشگر، انرژی می‌گیرم: «مردم مانند شیشه‌های رنگی و نقش‌دار پنجره‌اند. وقتی نور خورشید می‌تابد آن‌ها می‌درخشند و برق می‌زنند، اما وقتی تاریکی شب فرا می‌رسد زیبایی آن‌ها درصورتی نمایان می‌شود که نوری از درون، آن‌ها را روشن کند.» من به‌راستی باور دارم که نور افرادِ برخوردار از تاب‌آوری همان معنویت آن‌هاست. تعبیر «روشن بودن از درون» برایم بسیار جذاب است.
zbabaxni
مهربانی به خود: یعنی هنگامی که رنج می‌بریم، شکست می‌خوریم یا احساس کافی نبودن می‌کنیم، به‌جای آنکه رنج خود را نادیده بگیریم یا خود را با انتقاد تازیانه بزنیم، نسبت به خود صمیمی باشیم و خود را درک کنیم. انسانیت مشترک: یعنی اینکه بدانیم رنج کشیدن و احساس نقص تجربه‌ای است که همه انسان‌ها با آن روبه‌رو می‌شوند و تنها برای «من» اتفاق نمی‌افتد. ذهن‌آگاهی: یعنی میانه‌روی و اعتدال در برخورد با هیجان‌های منفی، طوری که نه لازم باشد احساسات خود را سرکوب کنیم و نه در برچسب زدن به آن اغراق نماییم. نمی‌توان درد خود را نادیده گرفت و درعین‌حال نسبت به خود شفقت‌ورزید.
zbabaxni
افراط‌گراها معمولاً به توصیه کردن، نجات دادن دیگران، قبول مسئولیت، مدیریت امور ریز و ظریف و دخالت در کار دیگران (به جای درون‌نگری) روی می‌آورند. گروه دوم معمولاً در شرایط تنش‌زا کفایت خود را از دست می‌دهند. آن‌ها مسئولیت خود را به دیگران واگذار می‌کنند و اغلب، موضوع صحبت یا نگرانی خانواده و فامیل می‌شوند. معمولاً برچسب «فرد بی‌مسئولیت»، «کودک مشکل‌دار» یا «شخص آسیب‌پذیر» به آن‌ها زده می‌شود.
sourina
از همان اولین سال‌های کودکی، ما پیام‌های تناقض‌آمیزی درباره آن‌ها دریافت می‌کنیم. والدین و معلم‌ها به‌جای آنکه با رفتار خود به ما درس بدهند فریاد می‌زنند: «ساکت باش!» و «آرام بنشین!» ازاین‌رو به‌جای آنکه آرامش به‌صورت ویژگی یا صفتی باشد که بخواهیم آن را پرورش دهیم، خود به‌صورت منبع اضطراب دائمی در می‌آید و فکر آرام بودن، ما را از جا می‌پراند.
sourina

حجم

۱۳۷٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۶۵ صفحه

حجم

۱۳۷٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۶۵ صفحه

قیمت:
۶۴,۰۰۰
۵۷,۶۰۰
۱۰%
تومان