بریدههایی از کتاب رها کن!
۲٫۷
(۱۷)
مردم مدام به چیزهایی اصرار میورزند که در آنها موفق نمیشوند. گاه بر این باورند که اگر طولانیمدت بر کاری پافشاری کنند، به موفقیت خواهند رسید. گاه نیز برای این پافشاری میکنند که معتقدند برندگان هرگز تسلیم نمیشوند. در هر صورت، بسیاری از مردم از وضعیت خود ناراضیاند، زیرا تصور میکنند مقصر خودشان هستند، نه نصیحتی که بدان گوش دادهاند.
Hamed Savoji
وقتی از دنیل کانمَن پرسیدم بهنظرش راز ترککنندهٔ کار خوب چیست، گفت: «آنچه همه بدان نیاز دارند دوستی است که واقعاً دوستشان داشته باشد، اما خیلی نگران احساسات آسیبدیدهٔ آنها در آن لحظه نباشد.»
M.o
موفقیت در پافشاری بر امور نهان نشده است. موفقیت در انتخاب درست، اصرارورزی بر آن و رهاکردن دیگر امور است.
Peyman
هرگز از کشفِ فرصتها دست نکشید.
Hakime Zare
از همهٔ اینها درس میگیریم که هویتمان را به هر چیزی که باورش داریم گره نزنیم و در این زمینه مراقب باشیم. زمانیکه باوری خارج از عرف است و به دیگران هم آن را گفتهایم، باید محتاط باشیم، زیرا کنارگذاشتن آن باورها بسیار سختتر است و حقایق را نادیده خواهیم گرفت.
M.o
وقتی موضع شما خارج از عرف جامعه باشد، در مواجهه با اطلاعات نقضکنندهٔ اعتقاداتتان احتمالِ افزایش تعهدتان بیشتر میشود.
M.o
به هر کاری که درحالحاضر انجام میدهید، چه خوب باشد چه نباشد، بیشتر اطمینان دارید تا چیزی که تاکنون تجربهاش نکردهاید.
M.o
ما از ظرفیت منفی تغییر مسیر بسیار بیشتر از ظرفیت منفیماندن در مسیری که درحالحاضر در آن هستیم اذیت میشویم.
M.o
نکتهٔ غمانگیز اینجاست: ما کسی را که شغلش را خیلی دیر ترک کرده و کسی را که بهموقع شغلش را رها کرده به یک اندازه مسخره میکنیم.
معضل رهاکردن همین است.
امیر ب.
صادقانه بخواهیم بگوییم، داشتن این تصورات برای اطرافیان ما اغلب نامهربانانه و زننده است، زیرا تصور میکنیم اگر دست از چیزی بکشیم، حتی اگر دستکشیدن آشکارا کار درستی باشد، دیگران تصور میکنند ما شکست خوردهایم و دمدمیمزاج یا ضعیفیم. در چنین فرضهایی، تصور میکنیم هیچکس برای کاری که شاید انجام دهیم با ما همدلی ندارد یا ما را درک نمیکند.
M.o
درقبال نتایج بدی که از پایبندی به کاری به دست میآیند که همین الآن انجام میدهیم تحمل بیشتری داریم تا پیامدهای بدی که از تغییر به کاری جدید ناشی میشوند. این پدیده بخشی از جهتگیری اقدام و غفلت است.
M.o
علاوهبر همهٔ اینها، ما آنچه را میدانیم به چیزهایی که نمیدانیم و مسائل مبهم و تعریفنشده ترجیح میدهیم.
M.o
راهآهن بهسمت ناکجای ما ممکن است راضینشدن ما به انصرافدادن از رشتهٔ دانشگاهیای باشد که خوشحالمان نمیکند، چون از قبل اینهمه کلاس برداشتهایم و کلی برایش زمان گذاشتهایم. یا شغلی را که سالها برایش آموزش دیدهایم ترک نمیکنیم، چون این یعنی آموزشدیدن برای هیچوپوچ. یا به تماشای یک فیلم چرند ادامه میدهیم، چون برای تماشایش وقت صرف کردهایم.
چون در هر کاری که شروع میکنیم وقت و انرژی میگذاریم، مغالطهٔ هزینهٔ هدررفته در تمام تصمیمگیریهای ما دربارهٔ توقفکردن اثر میگذارد.
Pouya
مردم درخصوص هزینههای هدررفته طبق فرضیهٔ تالر عمل میکنند. مردم در تصمیمگیریهایشان دربارهٔ رو به جلو رفتن یا نرفتن چیزی را که از قبل خرج کردهاند نیز در نظر میگیرند. این کار را میکنند، چون بهطور غیرمنطقی گمان میکنند ادامهدادن تنها راه بازیابی یا توجیه این هزینههاست.
ساده بگوییم، اثر هزینهٔ هدررفته باعث میشود مردم به موقعیتهایی که در آنها باید کار را رها کنند بچسبند.
Pouya
ما به روشهای مختلفی دست از تصمیماتمان برنمیداریم. با اینکه فرصت و اطلاعات کافی برای این کار داریم، باز هم بیشازحد مقاومت میکنیم، شانس ترککردن را از خودمان میگیریم و با صرف منابع بیشتر برای حفظ هدف و تصمیم نخستمان سماجت به خرج میدهیم.
این مسئله در هر زمینهای صادق است، از صرف وقت زیاد در صفی طولانی گرفته تا ادامهٔ جنگ بدون پیروزی یا ادامهٔ بیشازحد روابط و مشاغل نامطلوب یا صرف هزینه برای ماشینی که قیمت آن کمتر از هزینهٔ تعمیرش است.
Pouya
دو روانشناس به نامهای جفری رابین و جول براکنر برای یافتن پاسخ این دو پرسش آزمایش بسیار جالبی ترتیب دادند: انسان تا کِی میتواند برای چیزی که هرگز به دست نخواهد آورد انتظار بکشد و برای ادامهدادن به این انتظار چه هزینهای میپردازد؟ معلوم شد انسان مدتی طولانی انتظار میکشد و ارزش هزینهای که میپردازد بیشتر از ارزش چیزی است که در انتظار آن است. این امری حیرتآور است.
Pouya
انسان تا کِی میتواند برای چیزی که هرگز به دست نخواهد آورد انتظار بکشد و برای ادامهدادن به این انتظار چه هزینهای میپردازد؟ معلوم شد انسان مدتی طولانی انتظار میکشد و ارزش هزینهای که میپردازد بیشتر از ارزش چیزی است که در انتظار آن است. این امری حیرتآور است.
M.o
«زیاد پیش نمیآید که بگویید کتابی زندگیام را تغییر داد. اما این کتاب احتمالاً یکی از همانهاست.»
ـ ست گادین، نویسندهٔ کتاب تمرین
MOHAMMAD MAHDI
در سال ۱۹۶۵ به لیندون بی. جانسون، رئیسجمهور وقت، دربارهٔ تلهٔ اجتنابناپذیر این جنگ هشدار داده بود: «زمانیکه متحمل خسارات فراوانی شویم، به نقطهای رسیدهایم که دیگر راه برگشتی نیست. چنان درگیر خواهیم شد که نمیتوانیم پیش از دستیابی به تمام اهدافمان عقبنشینی کنیم، وگرنه حقارت ملی در انتظارمان خواهد بود. از این دو احتمال، بهنظرم احتمال تحقیرشدن بیشتر از احتمال رسیدن به اهدافمان است، حتی پس از آنکه هزینهٔ گزافی صرف کرده باشیم.»
me
اما نکتهٔ غمانگیز اینجاست: ما کسی را که شغلش را خیلی دیر ترک کرده و کسی را که بهموقع شغلش را رها کرده به یک اندازه مسخره میکنیم.
معضل رهاکردن همین است.
me
حجم
۳۲۷٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۲۸ صفحه
حجم
۳۲۷٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۲۸ صفحه
قیمت:
۶۵,۰۰۰
۱۹,۵۰۰۷۰%
تومان