بریدههایی از کتاب شجاعت مطلوب نبودن
نویسنده:ایچیرو کیشیمی، فومیتاکه کوگا
مترجم:آراز بارسقیان
انتشارات:انتشارات میلکان
دستهبندی:
امتیاز:
۳.۷از ۳۶ رأی
۳٫۷
(۳۶)
«آزادی همانا این است که برخی دوستت نداشته باشند.»
Cristina
میل به تأییدشدن تو را از آزادی محروم میکند
maryam.eslami
اگر تو از اطمینانکردن به دیگران میترسی، در درازمدت نمیتوانی با هیچکس روابط عمیق بسازی.
Cristina
عوض اینکه با کودک عین بزرگسال برخورد کرد یا عین کودک، باید با او همچون انسان برخورد کرد. باید با کودک صمیمی برخورد کرد؛ درست همانطوری که انسان با خودش برخورد میکند.
maryam.eslami
تو هم میترسی دیگران نفیات کنند. میترسی مورد انتقاد قرار بگیری، میترسی ناامید و دچار زخمهای عمیق روانی شوی. فکر میکنی عوض اینکه خودت را در چنین موقعیتهایی قرار بدهی، بهتر است از همان ابتدا با کسی رابطهای نداشته باشی. به بیان دیگر، هدف تو این است که در روابط با دیگران آزرده نشوی.
vahidk
آدلر میگوید «درواقع اگر از خودمان بپرسیم در فرهنگ ما قویترین کیست، جواب منطقی این است که بگوییم کودک از همه قویتر است. کودک حاکم است و نمیتوان به او تحکم کرد.» کودک با ضعفی که دارد بر بزرگسالان حاکمیت میکند. پس بهخاطر ضعف اوست که کسی نمیتواند کنترلش را در دست داشته باشد.
Cristina
اگر زندگیات را برای خودت زندگی نمیکنی، پس کیست که بخواهد آن را برای تو زندگی کند؟ تو فقط داری زندگی خودت را زندگی میکنی. وقتی این موضوع در میان باشد که داری برای کی زندگی میکنی، معلوم است جواب چیست: برای خودت. و اگر زندگیات را برای خودت زندگی نمیکنی، کیست که باید بهجای تو آن را زندگی کند؟ درنهایت ما که داریم زندگی میکنیم فقط به «من» فکر میکنیم. دلیلی ندارد طور دیگری فکر کنیم.
maryam.eslami
«آزادی همانا این است که برخی دوستت نداشته باشند.»
SaNaZ
فیلسوف: معلوم است که توجیهی وجود ندارد. در روانشناسی آدلری ما به «علتهای» گذشته فکر نمیکنیم بلکه با «اهداف» حال کار داریم.
جوان: اهداف حال؟
فیلسوف: دوست شما اعتمادبهنفس ندارد، پس بیرون هم نمیرود. طور دیگری قضیه را ببین. نمیخواهد بیرون برود پس شرایط را برای خودش دلهرهآور میکند.
جوان: چی؟
فیلسوف: اینطور ببین: دوست تو از قبل هدفش این بوده که بیرون نرود و بر همین اساس دست به ساختِ وضعیتِ اضطرابزا و دلهرهآور زده تا به هدفش برسد. در روانشناسی آدلری به چنین چیزی میگویند «غایتگرایی».
maryam.eslami
فیلسوف: بگذار دوباره از آدلر جملهای نقل کنم: «مهم نیست که بدانیم شخص با چه خصوصیتی به دنیا آمده بلکه باید بدانیم شخص از ابزاری که در اختیار دارد چطور میتواند استفاده کند.» تو میخواهی الف باشی، میخواهی هر کسی باشی، چون تمام تمرکزت بر چیزهایی است که با آنها به دنیا آمدهای. برعکس، تمرکز خود را بر این بگذار که از ابزارت چه فایدهای میتوانی ببری.
ناکامی احساسی است که خودت انتخاب کردهای
maryam.eslami
جوان: پس باید خودخواه باشم؟
فیلسوف: با توجه به دیگران رفتار خودت را تنظیم نکن. برای فهم این موضوع ضروری است که عقیدهٔ دیگری را در روانشناسی آدلری درک کنیم؛ اعتقاد به «تفکیک امور از هم».
maryam.eslami
اگر بر علتهای گذشته تمرکز کنیم و سعی کنیم همهٔ امور را فقط با علت و معلول توضیح دهیم، به «جبرگرایی» میافتیم. چراکه این یعنی حال و آیندهٔ ما را وقایع گذشته تعیین میکنند و تغییرناپذیرند. اشتباه میکنم؟
maryam.eslami
جوان: قبول، چه کار میکردی وقتی طرف رودررو به تو حمله میکرد؟ لبخند میزدی و تحملش میکردی؟
فیلسوف: نه، همین که فکر کنی «تحملش میکنی» ثابت میکند همچنان در کشمکش قدرت افتادهای. وقتی کسی تو را به دعوا میکشاند و حس میکنی این کشمکش قدرت است، بهمحض درک چنین چیزی خودت را کنار بکش. به کنش او با واکنش پاسخ نده. این تنها کاری است که میتوانیم بکنیم.
maryam.eslami
تنها خود تویی که نگران ظاهرت هستی
83 FATEMEH❤️
جوان: ولی اگر اتهامهای ناروا به تو بزنند یا بیادبی کنند؟ نباید عصبانی بشوم؟
فیلسوف: به نظر میآید هنوز درک نکردهای. مسئله این نیست که نباید عصبانی شوی، بلکه مسئله این است که بدانی لزومی ندارد بر ابزار عصبانیت تکیه کنی. آدمهای تندخو جوشی نیستند ـ علت این رفتارشان این است که با ابزار ارتباطی بهجز عصبانیت آشنایی ندارند. بهخاطر همین است که آدمها درنهایت میگویند: «یک لحظه از خود بیخود شدم.» یا «عنان کار از دستش در رفت.» اینجا جایی است که برای ارتباط به عصبانیت متوسل میشویم.
جوان: ابزار ارتباطی کارایی سوای عصبانیت...
فیلسوف: ما ابزار زبان را داریم. میتوانیم از طریق زبان ارتباط برقرار کنیم. به قدرت زبان و زبانِ منطق میتوانیم باور داشته باشیم.
جوان: مسلماً همین است، اگر به چنین چیزی باور نداشتم، نمیتوانستیم همین گفتوگو را با هم ادامه دهیم.
فیلسوف: بحث کشمکش قدرت یک مورد دیگر هم دارد. هر وقت که مطمئن بودی حق با توست، مهم نیست چقدر، سعی نکن بر این اساس از طرف مقابل انتقاد کنی. این یکی از تلههای رابطهٔ فردی است که بسیاری گرفتارش میشوند.
maryam.eslami
«کودکانی که نیاموختهاند با چالشها مواجه شوند سعی میکنند خودشان را از هر چالشی دور کنند.»
SaNaZ
فیلسوف: وقتی میخواهی آزادی را انتخاب کنی، طبیعی است که احتمال گمشدن در مسیر برایت پیش بیاید. در چنین شرایطی روانشناسی آدلری یک «ستارهٔ راهنما» در اختیارت میگذارد، قطبنمایی بزرگ که عقربهاش رو به زندگی آزاد است.
جوان: ستارهٔ راهنما؟
فیلسوف: درست مثل مسافری که راهش را با ستارهٔ شمالی پیدا میکند، ما هم در زندگی نیاز به ستارهٔ راهنما داریم. این طرز فکری است که روانشناسی آدلری ارائه میدهد. کمالی بسیار غنی که به تو میگوید تا زمانی که مسیر قطبنما را اشتباه نرفتهای و راه درست را در پیش گرفتهای، خوشبختی هم در پیاش خواهد آمد
_mahsshad
میل به تأییدشدن تو را از آزادی محروم میکند
SaNaZ
اگر رابطه از نوع رابطهٔ «من و تو» باشد، اگر رابطهای باشد که بهمحض اعتراض تو از بین برود، درنتیجه باید گفت این اصلاً رابطهای نیست که از همان ابتدا شایستگی داشته باشد. بهراحتی میتوانی رهایش کنی. زندگی در این ترس که رابطهٔ آدم از هم بپاشد، شیوهٔ زیستی غیرآزادانه است؛ یعنی شخص دارد برای دیگران زندگی میکند.
rezvan
شکلدادن به روابط فردی خوب نیازمند حد مشخصی از فاصلهگذاری است. درعینحال، مردمی که خیلی به هم نزدیک میشوند درنهایت نمیتوانند با هم صحبت کنند و این درست عین آدمهایی است که از هم خیلی دورند.
امیر ب.
حجم
۱۸۷٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۱۶ صفحه
حجم
۱۸۷٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۱۶ صفحه
قیمت:
۵۵,۰۰۰
۱۶,۵۰۰۷۰%
تومان