بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب ماشین از کار می‌اُفتد | طاقچه
تصویر جلد کتاب ماشین از کار می‌اُفتد

بریده‌هایی از کتاب ماشین از کار می‌اُفتد

۳٫۳
(۸)
کرم جوری پایم را گرفته بود که می‌توانستم توی دره بدوم. فریاد ‌زدم: «کمک!» (این قسمتش خیلی وحشتناک است. به چیزی مربوط می‌شود که تو هیچ وقت ازش سر در نمی‌آوری.) فریاد زدم: «کمک!» (چرا ما نمی‌توانیم توی سکوت رنج بکشیم؟) فریاد زدم: «کمک!» بعد پایم زخمی شد، افتادم، از روی سرخس‌ها و تپه‌های جاندار تا پشت دریچه‌ی فلزی بزرگ، کشیده شدم (این قسمت را می‌توانم برایت بگویم) . گمان می‌کردم اگه دوباره دستگیره را بچسبم می‌توانم خودم را نجات دهم. اما آن هم بسته بود. اوه، کل دره پر بود از چیزهای مختلف.
⚖️وکیل بعد از این⚖️
" جوری حرف می‌زنی که انگار خدا ماشین رو خلق کرده. مطمئنم وقتی هم احساس ناراحتی می‌کنی برای اون دعا می‌کنی. انسان‌ها اونو ساخته‌ان، اینو فراموش نکن "
MTA

حجم

۶۵٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۲۸ صفحه

حجم

۶۵٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۲۸ صفحه

قیمت:
۲۵,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد