بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب معجزه های خواربارفروشی نامیا | صفحه ۳ | طاقچه
تصویر جلد کتاب معجزه های خواربارفروشی نامیا

بریده‌هایی از کتاب معجزه های خواربارفروشی نامیا

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۳از ۴۸۴ رأی
۴٫۳
(۴۸۴)
مادرم همیشه به من می‌گفت اگر چیزی را نمی‌فهمی، فکر نکن مردم توضیحی به تو بدهکارند. سعی کن خودت موضوع را درک کنی
Ram
به‌نظرم هرکسی که شرکتی راه می‌ندازه قابل‌تحسینه، چون خیلی راحت‌تره که فقط کارمند حقوق‌بگیر باشی.
I'm 26
«اگر دوستش داری، تا آخر کنارش بمان.»
کاربر ۶۲۴۳۱۲۸
«درسته، اما من نمی‌تونم به یکی دیگه بگم کاری رو انجام بده که خودم انجام نمی‌دم.
کاربر ۶۲۴۳۱۲۸
توصیه‌های من فقط به این دلیل مؤثر بوده که اون‌ها بهشون عمل کردن. اگه این آدم‌ها ارادهٔ لازم برای انجام توصیه‌م رو نمی‌داشتن، هرچی هم گفته بودم فرقی نداشت و به جایی نمی‌رسیدن.
Homani
پس من جواب می‌دم و موقع جواب‌دادن از دل‌وجون مایه می‌ذارم. آدم نمی‌تونه کسی رو که داره از صمیم قلب باهاش صحبت می‌کنه نادیده بگیره
Yasaman Mozhdehbakhsh
نظر کلی من دربارهٔ مقولهٔ خانواده این است که آن‌ها باید در هر موقعیتی کنار هم بمانند، مگر این‌که یکی از اعضای خانواده بعد از موفقیت‌هایی مثل قبولی در دانشگاه یا ازدواج از خانه برود. اگر هرکسی به‌خاطر احساسات زودگذری مثل خشم یا کم‌تحملی مسیر خودش را جدا کند، معنا و مفهوم خانواده از بین می‌رود.
spencer
حتی نبردی که می‌دونی قراره توش ببازی ارزش جنگیدن داره.
میم ___ لام
بعد از مراسم عزاداری جنازهٔ مادربزرگ را به مرده‌سوزخانه منتقل کردند.
محمد جواد
‫یوجی: «برای خودم هم جالب بود. این‌همه هم ازم تشکر کرد. تنها کاری که من کردم این بود که برای نامهٔ شوخی اون، یه جواب جدی نوشتم.» ‫تاکایوکی: «ولی اون جوابت رو هیچ‌وقت فراموش نکرده.»
نارون
از آن روز به بعد، دیگر هیچ‌وقت به خودم نگفتم کاش هرگز به دنیا نمی‌آمدم. مسیری که امروز من را به این‌جا رسانده، مسیر همواری نبوده، اما من با آگاهی از این‌که این درد یادآوری می‌کند چقدر زندگی ارزشمند است، استقامت کردم و آن را ادامه دادم.
R Kolahi
عقیدهٔ من این است که وقتی اوضاع ناجور می‌شود، باید بار آن را تنهایی به دوش بکشی.
reyhan
به‌نظرم هرکسی که شرکتی راه می‌ندازه قابل‌تحسینه، چون خیلی راحت‌تره که فقط کارمند حقوق‌بگیر باشی.
spencer
این‌قدر سعی نکن قهرمان باشی و برگرد توکیو. بجنگ. نهایت تلاشت رو بکن. حتی نبردی که می‌دونی قراره توش ببازی ارزش جنگیدن داره. برو و سری توی سرها دربیار. تا زمانی‌که این کار رو نکردی برنگرد خونه. شنیدی؟»
spencer
از آخرین‌باری که اتاق مرتب شده بود مدتی می‌گذشت. این کار کمی احساس خانه‌تکانی نزدیک بهار را به او داد.
ترنج
«’مغازه‌ای که به دغدغه‌های شما پاسخ می‌دهد‘. تیترش بازی با کلماته؛ نامیا و نایامی.
zok
اما من نمی‌تونم به یکی دیگه بگم کاری رو انجام بده که خودم انجام نمی‌دم. تو چی شوتا؟ می‌تونی همچین کاری کنی؟»
نارون
نظر کلی من دربارهٔ مقولهٔ خانواده این است که آن‌ها باید در هر موقعیتی کنار هم بمانند، مگر این‌که یکی از اعضای خانواده بعد از موفقیت‌هایی مثل قبولی در دانشگاه یا ازدواج از خانه برود. اگر هرکسی به‌خاطر احساسات زودگذری مثل خشم یا کم‌تحملی مسیر خودش را جدا کند، معنا و مفهوم خانواده از بین می‌رود.
fateme.gha.l.r.y
اما من با آگاهی از این‌که این درد یادآوری می‌کند چقدر زندگی ارزشمند است، استقامت کردم
elham
حتی نبردی که می‌دونی قراره توش ببازی ارزش جنگیدن داره
elham

حجم

۳۲۰٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۳۱۲ صفحه

حجم

۳۲۰٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۳۱۲ صفحه

قیمت:
۵۹,۰۰۰
۱۷,۷۰۰
۷۰%
تومان