بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب معجزه های خواربارفروشی نامیا | صفحه ۱۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب معجزه های خواربارفروشی نامیا

بریده‌هایی از کتاب معجزه های خواربارفروشی نامیا

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۳از ۴۸۴ رأی
۴٫۳
(۴۸۴)
بعد از این‌همه سال خوندن نامه‌های مردم، یاد گرفتم بیشتر وقت‌ها خودشون جوابی برای مشکلشون دارن. دنبال توصیه‌ان، چون می‌خوان ببینن تصمیمی که دارن ازنظر بقیه درسته یا نه.
f.a.e.z._
آدم نمی‌تونه کسی رو که داره از صمیم قلب باهاش صحبت می‌کنه نادیده بگیره.
f.a.e.z._
حتی نبردی که می‌دونی قراره توش ببازی ارزش جنگیدن داره
f.a.e.z._
باید جوری برای رؤیات تلاش کنی که انگار زندگیت بهش وابسته‌ست
f.a.e.z._
آدم‌هایی که در آسمان سیر می‌کنند، بد نیست هرازگاهی زمین بخورند
f.a.e.z._
نمی‌تونم به یکی دیگه بگم کاری رو انجام بده که خودم انجام نمی‌دم.
f.a.e.z._
مطمئنم از این‌که کسی به حرف‌هاش گوش داده خوشحال می‌شه. کیه که خوشحال نشه؟
f.a.e.z._
هیچ‌وقت بر اساس نقشه کار نمی‌کرد. این‌که همین‌طور با ذهنش پیش برود برایش جذاب‌تر بود.
𝓮𝓵𝓵𝓪
به این حرف باور داشته باش: مهم نیست که امروز چقدر اوضاع بد است. فردا اوضاع خیلی بهتر خواهد بود. خواربارفروشی نامیا
𝓮𝓵𝓵𝓪
برای شروع هدفی دست‌نیافتنی برای خودت نگذار.
𝓮𝓵𝓵𝓪
«توی جنگ، گاهی اوقات باید عقب‌نشینی کنی، چون اگه کشته بشی، دیگه همه‌چیز تمومه. گرفتی؟»
𝓮𝓵𝓵𝓪
«پدرم همیشه می‌گه وقتی بحث هنره، سنگ تموم بذار. به‌نظرش اگه موسیقی رو درست نشنوی، هیچ فایده‌ای نداره.»
𝓮𝓵𝓵𝓪
وقتی بحث هنره، سنگ تموم بذار. به‌نظرش اگه موسیقی رو درست نشنوی، هیچ فایده‌ای نداره.
𝓮𝓵𝓵𝓪
«بیشتر روزها داغونم، اما بعضی روزها بهتر از روزهای دیگه‌ن.»
𝓮𝓵𝓵𝓪
«پدر، شاید این جایی است که من ردی از خودم برجا می‌گذارم. نبردِ ازپیش‌باختهٔ من ارزش جنگیدن داشت.»
𝓮𝓵𝓵𝓪
پدرم همیشه می‌گه وقتی بحث هنره، سنگ تموم بذار. به‌نظرش اگه موسیقی رو درست نشنوی، هیچ فایده‌ای نداره
negrary
حتی نبردی که می‌دونی قراره توش ببازی ارزش جنگیدن داره.
minoosa
در قطار به‌سمت خانه، چیزی به ذهنش خطور کرد؛ شاید جدایی همین باشد. مردم به‌خاطر دلیلی خاص از هم دور نمی‌شوند. خب، ممکن است دلیلی برایش پیدا کنید، اما فقط زمانی می‌توانید دلیلی بیابید که تصمیمتان را گرفته باشید. آن دلیل، بهانه‌ای سرسری است که بعد از اتفاق‌افتادن مطرح می‌شود. اگر آن‌ها هنوز دلشان به ادامه‌دادن بود و رابطه‌شان در معرض خطر بود، احتمالاً یک نفرشان پا پیش می‌گذاشت و سعی می‌کرد مشکلات را حل کند، اما وقتی کسی پا پیش نمی‌گذارد، معلوم است آن رابطه دیگر تمام شده است.
فاطمه بانو
مدت‌ها بود می‌دانستم دقیقاً باید چه‌کار کنم، اما با فکر دست‌برداشتن از رؤیاهایم کنار نمی‌آمدم. حتی همین حالا مطمئن نیستم زمانی برسد که بتوانم. یک‌جورهایی، مشکلم مثل عشق یک‌طرفه است. می‌دانم طرف مقابل هیچ‌وقت عاشقم نمی‌شود، اما نمی‌توانم از کسی که دلم را برده دست بکشم.
الی ;)
قلب آن‌ها از هم دور شده بود. وقتی این اتفاق بیفتد، دیگر تلاش برای درست‌کردن اوضاع بی‌فایده است.
a2sa

حجم

۳۲۰٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۳۱۲ صفحه

حجم

۳۲۰٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۳۱۲ صفحه

قیمت:
۵۹,۰۰۰
۱۷,۷۰۰
۷۰%
تومان