بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب سوسویی در تاریکی | طاقچه
کتاب سوسویی در تاریکی اثر استیسی ویلینگهام

بریده‌هایی از کتاب سوسویی در تاریکی

انتشارات:نشر نون
امتیاز:
۳.۳از ۲۷ رأی
۳٫۳
(۲۷)
ما زن‌ها در طول روز با روش‌های ظریفی، ناخودآگاه از خودمان مراقبت می‌کنیم؛ در برابر سایه‌ها، در برابر متجاوزان نامرئی. از حکایت‌های عبرت‌انگیز تا افسانه‌های شهری. راستش آن‌قدر ظریفانه این کار را می‌کنیم که خودمان هم متوجه نمی‌شویم. ترک کردن محل کار قبل از تاریک شدن هوا. با یک دست کیفمان را به سینه می‌چسبانیم و کلیدها را در میان انگشتان دستِ دیگر محکم می‌گیریم، مثل یک تپانچه، و لخ‌لخ به طرف اتومبیلمان می‌رویم که از نظر تاکتیکی زیر چراغ خیابان پارک کرده‌ایم چون شاید نتوانیم قبل از تاریک شدن هوا محل کارمان را ترک کنیم. به اتومبیل که می‌رسیم قبل از باز کردن قفل نگاهی به صندلی عقب می‌اندازیم. گوشی‌هایمان را محکم گرفته‌ایم و انگشت اشاره‌مان آماده برای شماره‌گیری ۹۱۱. بعد سوار می‌شویم. درها را قفل می‌کنیم. وقت تلف نمی‌کنیم. سریع راه می‌افتیم.
ayda
در آن لحظه، لحظهٔ هجوم ترس، فهمیدم هیولاها در جنگل پنهان نمی‌شوند؛ سایه‌هایی در میان درختان یا موجوداتی نامرئی، کمین‌کرده در کنج‌های تاریک نیستند. نه، هیولاهای واقعی جلوی چشم همه هستند.
کاربر ۱۱۸۰۸۱۰
آن کس که با هیولا می‌ستیزد، باید مراقب باشد خود در این راه به هیولا تبدیل نشود. اگر دیرزمانی به پرتگاهی خیره شوی، آن پرتگاه نیز به تو چشم می‌دوزد. فردریش نیچه
کاربر ۱۱۸۰۸۱۰

حجم

۳۵۴٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۳۴۸ صفحه

حجم

۳۵۴٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۳۴۸ صفحه

قیمت:
۵۹,۰۰۰
۲۹,۵۰۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد