بریدههایی از کتاب دن کیشوت (جلد اول)
۳٫۸
(۹۷)
گنجشکی در دست به که تذروی در پرواز، و هر که را به نیک دسترس است و بد را بر میگزیند نباید از بدی که به او میرسد دل آزرده شود.
Reza Haghighi
«این نجیبزادگان فرانسوی از من راجع به سن و شغل و خصال و موقعیت اجتماعی نویسنده دن کیشوت سؤال کردند. من ناچار به ایشان گفتم او پیر سربازی است نجیبزاده ولی فقیر. یکی از ایشان از من پرسید چرا اسپانیا چنین مردی را به ثروت نرسانده است؟ چرا هزینه زندگی او را بیتالمال تأمین نمیکند؟ یکی دیگر از نجیبزادگان که مردی زیرک بود رندانه گفت: اگر فقر و احتیاج است که این مرد را به نوشتن وا میدارد خدا کند هیچوقت ثروتمند نشود تا با فقر خود خلق آثار کند و با آثار خود دنیا را غنی سازد.»
benyamin parang
«عشق» در نزد بسیاری از جوانان شایستگی نام مقدس عشق را ندارد و تنها هوس زودگذری است که هدف آن اقناع حس شهوت است و همین که کام دل گرفته شد آتش عشق خاموش میشود
Reza Haghighi
این خوی ذاتی زنان است که از کسانی که دوستشان دارند بیزارند و کسانی را که از ایشان متنفرند دوست میدارند،
Reza Haghighi
روزگاری بود آنچه بود... خداوند هر خوبیای را که پیش آید نصیب همه کند و بدی را نصیب کسی کند که در پی آن است...
Reza Haghighi
در حقیقت در مغز دن کیشوت هر ساعت و هر لحظه رویای کارزار و سحر و جادو و ماجراها و عشق و عاشقی و مبارزطلبی و ترهاتی از این قبیل که در کتب پهلوانی آمده است نقش میبست و او هرچه میکرد و میگفت و میاندیشید گرایشی جز به این گونه رویاها نداشت.
Reza Haghighi
آیا در خانه خود آسوده نشستن بهتر از این نیست که کسی به طمع نانی بهتر از نان گندم به دور جهان بگردد، بیتوجه به اینکه چه بسا در پی ریش رفتند و کوسه برگشتند؟
Arman ekhlaspour
مضافا بر اینکه من خود تصور میکنم که پهلوانان سرگردان همه دارای معشوقه نیستند تا خود را به او بسپارند، چون بالاخره همه که عاشق نمیشوند. دن کیشوت گفت: چنین چیزی ناشدنی است، بلی، میگویم ناشدنی است و غیرممکن است که پهلوان سرگردانی بی معشوق باشد. برای همه ایشان عاشق بودن به همان اندازه طبیعی و اساسی است که ستاره داشتن برای آسمان
ریحانه
صلح بزرگترین نعمتی است که آدمیان میتوانند در دوران حیات خود آرزو کنند
کیهانه
در آنجا دهقانی منزل داشت بسیار محترم، به حدی که اگر چه عنوان محترم بودن به ثروتمندان نمیچسبد، ولی این یک به خصوص، به لحاظ فضایلش بیش از ثروتش، واقعا مورد احترام بود.
shogun
ولی بیش از همه، کسانی دن کیشوتاند که دارای نیروی تخیل آتشینند و با تمام روح خود دوست میدارند، قلبشان نجیب و شریف است و حتی از اراده قوی و خرد نیز برخوردارند، اما از زرنگی و مهارت عملی بیبهرهاند.»
Masgood
دوروته، کلارا را وا میدارد که دهان خود را به گوش او نزدیک کند و ماجرای خود را به تفصیل برای وی شرح دهد. دوروته گوش میدهد و کلارا داستان شیرین و تروتازه به گرو رفتن دل کودکانه خود را حکایت میکند. هنوز شانزده سالش نشده است و دن لویی نیز. بنابراین قرینهای در دست نیست که آن دو به این زودی با هم عروسی کنند و به وصال هم برسند.
سپیده
«دن کیشوت» همه حصارهای جغرافیایی و نژادی و اجتماعی و طبقاتی را درهم شکسته و نام خود را با دنیا و بشریت توأم ساخته است. همین بس که این رمان از ابتدای قرن هفدهم تاکنون بیش از هزار بار به بیشتر از سی زبان مختلف منتشر گردیده
سپیده
شاید تاکنون هیچ کتابی به اندازه «دن کیشوت» این همه مورد عشق و علاقه ملتهای گوناگون نبوده است.
سپیده
دن کیشوت
جلد اوّل
میگل دو سروانتس سآودرا
ترجمه: محمد قاضی
نشر ثالث
سپیده
حجم
۱۰۲۳٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۶۶۲ صفحه
حجم
۱۰۲۳٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۶۶۲ صفحه
قیمت:
۳۳۱,۰۰۰
۲۶۴,۸۰۰۲۰%
تومان