بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب بعضی ها هیچ وقت نمی فهمن! | صفحه ۶ | طاقچه
تصویر جلد کتاب بعضی ها هیچ وقت نمی فهمن!

بریده‌هایی از کتاب بعضی ها هیچ وقت نمی فهمن!

۳٫۶
(۵۲)
یه عده از این «حق» برخوردارن که اجازه داشته باشن برای سرزمین آبا و اجدادی بمیرن. یه عده‌ی دیگه «اجازه دارن» برای یه حقوق بخور و نمیر کار کنن. اون‌وقت یه عده‌ی دیگه هستن که وظیفه‌ی ناگواری به عهده‌شونه: اونا مجبورن بیست‌وچهار کرسی شورای نظارت شرکت سهامی رو عهده‌دار شن! حواست‌جمع باشه: اگه یه نفر سر تعیین کار و دستمزد حرف از «افتخار» و «حقوق اخلاقی» و «وظایف عرفی» به میون آورد، بدون، که می‌خواد کلکی سوار کنه.
zhale
یه کاتولیک و یه یهودی داشتن راجع‌به مسائل دینی با هم گفت‌وگو می‌کردن. کاتولیکه گفت: «من یه چیزو نمی‌فهمم: چطوری یه آدم تحصیل‌کرده می‌تونه باور کنه که جهودا از وسط دریای سرخ رد شدن.» یهودیه در جواب گفت: «شاید حق با شما باشه. اما آدم چه‌طوری می‌تونه باور کنه که عیسی مسیح بعد از مرگ دوباره زنده شده؟» کاتولیکه گفت: «این قضیه‌ش فرق می‌کنه. حقیقت هم داره.»
zhale
«من کشته‌مرده‌ی این نیستم که خودمو قربونی ایده‌های سرخرمن حضرات عالیه کنم. بالعکس، وقتی فکرش رو می‌کنم دلم از همین الان به حال پسرم می‌سوزه که یه روزی بایست رُل مدافع سرزمین آبا و اجدادی رو بازی کنه. اگه نویسنده بودم می‌زدم رو دست خانوم سوتنر، کتابی به‌مراتب بهتر علیه جنگ می‌نوشتم. هرچی که باشه جنگ در نهایت یعنی آدم‌کشی مجاز. وقتی آدمایی که رأس کارن، گیر می‌کنن و دیگه نمی‌دونن چه سیاستی رو پیاده کنن و مشکلات اقتصادی رو چه‌جوری حل کنن، از پشت پستو عروسک میهن‌پرستی رو درمی‌آرن. کفش و کلاهش هم می‌کنن تا مترسکشون جورِ جور شه: آخه مترسک میهن‌پرستی یه پاپوش به اسم دشمنِ خونی و یه سرپوش به اسم شهامت‌طلبی لازم داره. معلومم هست که بعدش همه‌شون می‌گن راهشون راه حقه و پای خداهاشونو می‌کشن وسط. آخر سر هم این پدرا و مادرا و بچه‌های از دنیا بی‌خبرن که بایست تاوان جنگ رو بدن.
zhale
لُبّ مطلب: در کنار رودخانه‌ی هستی... یا در کنار دریای هستی بگم که قشنگ‌تره... می‌شینن اون‌جا، پاهاشونو تاب می‌دن، قلاب ماهی‌گیری‌شونو تو آب نگه می‌دارن تا موفقیت صید کنن. اما اگه زرنگ باشن در همون حال دعا هم می‌کنن: فاحشه‌های متدین، مدیر بانک‌های سوسیالیست، نظامی‌چی‌های دموکرات و روزنامه‌نگارای دوستدار حقیقت از صنف خودم، همه همین کار رو می‌کنن: همشون دنبال صیدن و دعا می‌کنن.
Farzad.Ghanouni
وسط حرفای پرت‌وپلا، وراجی‌ها و دری‌وری‌هاشون امکان داره یه وقت پیش بیاد که اون یه نفر برگرده به دوستش بگه، یا برعکس دوسته برگرده به اون یه نفر بگه: «یه لحظه صبر کن! الان می‌آم!» و بره بیرون. بره اون‌جایی که حوله‌های سفید توش آویزونه. اون تو می‌مونه برای خودش فکر می‌کنه. اون یکی هم توی اتاق برای خودش فکر می‌کنه. خلاصه وقتی اونی که بیرون رفته بود، به اتاق برمی‌گرده، کلی حرفای نو تو کله‌ی جفت‌شون جمع شده. این حرفا توی این فاصله‌ی زمانی به ذهنشون رسیده و بایست تندی اونا رو به هم بگن. طوری می‌شه که عین دو تا اردک قات‌قات‌کنان می‌ریزن به‌هم. بایست حرفاشونو تندی بزنن. هر دو هم با هم حرف می‌زنن. و هر دو می‌خوان رو دست هم بلند شن: حرفای کی قشنگ‌تره؟! کدومشون بلندتر حرف می‌زنه؟! خلاصه خیلی با هم تفاهم دارن، حداقل تا فردای اون روز. یادت باشه: توالت رفتن باعث قوت گرفتن دوستی‌ها می‌شه.
Farzad.Ghanouni
پیش‌پاافتاده‌ترین اصطلاح عامیانه‌ی پوچ و بی‌معنی می‌گه که: «هر دوره‌ای برای ادوار بعد یه معبره.» البته! کاشکی یکی پا می‌شد، می‌رفت کله‌شو می‌کرد تو چاه، فریاد می‌زد: «دیگه از دست این ادوار جونم به لبم رسیده! همه‌شون یه بُنجل‌ان! اونم چه بُنجلایی!» فریاد می‌زد می‌گفت: «همه‌چی بایستی عوض شه! بایست آدما به ابزار زندگی حاکم شن، نه که برعکس!...» هر زندگی‌ای یه معبره، از تولد تا به مرگ. حالا برو غروب زندگیت رو خوش باش!... چه کارا که نمی‌کنیم تا این خلأ درونمونو پر کنیم! هرکی اونو پرش کنه، یه متر هم بزنه بره بالاتر، اون مرد بزرگیه.
Farzad.Ghanouni

حجم

۷۸٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۵

تعداد صفحه‌ها

۹۲ صفحه

حجم

۷۸٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۵

تعداد صفحه‌ها

۹۲ صفحه

قیمت:
۷۰,۰۰۰
تومان
صفحه قبل۱
...
۵
۶
صفحه بعد