بریدههایی از کتاب بعضی ها هیچ وقت نمی فهمن!
۳٫۶
(۵۲)
توی مدرسهی ما هیچوقت فاجعهای رخ نداد، نابسامانی وحشتناکی هم نداشتیم. اما وضعیت تدریس بد بود.
بعدها توی دانشگاه هم وضع شبیه همین بود. فرقش فقط این بود که استادای دانشگاه اغلب با اینکه بلد نبودن درس بدن، لااقل خودشون باسواد بودن
khanom mohandes
مدرسهمون کمی از حد متوسط پایینتر بود، یه چیزی نزدیک حد وسط بود. حالا بگو ماها اونجا چی یاد میگرفتیم؟
khanom mohandes
میگفت: «من هرچی رو که دربارهی تاریخ هنر، تاریخ اقوام یا جغرافیای اروپا بلدم، خودم تنهایی خوندم و یاد گرفتم.» وگرنه از کجا میخواست یاد بگیره؟ از مدرسه؟
khanom mohandes
نه عالِم خوبی تو علوم نظری شدیم و نه کار عملی از عهدهمون خوب بر میآد
khanom mohandes
سؤال اینجاست که اونا تو مدرسه اصلاً به ماها چه درسی دادن؟ چی بهمون یاد دادن؟
هیچی! حتی یادمون ندادن درست فکر کنیم، درست ببینیم، درست راه بریم، درست کار کنیم. هیچی بهمون یاد ندادن. هیچی!
khanom mohandes
انقلاب آلمان سر همینا شد که شکست خورد: مردم وقت نداشتن انقلاب کنن، آخه میرفتن سر کار...
khanom mohandes
اگه یهبار تمام کارگاها بخوابه، قطارچیها اعتصاب کنن یا اصلاً روز تعطیل باشه: اونوقت آدما میشینن دور هم، نمیدونن چهجوری باید وقتشونو پر کنن
khanom mohandes
دوست قدیمیم تئوبالد تیگر شعری میخوند که میگفت:
«ای جوون!
از قوم و خویش پرهیز کن!
آخه عاقبت نداره! آخه عاقبت نداره!»
ولی این ابیات فقط از شناخت ابلهانهی شاعر از زندگی سرچشمه میگیرن: آخه اصلاً کسی سراغ قوم و خویشا نمیره. اونا خودشون میآن سر وقت آدم.
khanom mohandes
امروزه نسل جوون برای فامیل یه اسم دیگه پیدا کرده. اونا همه از دست فامیل در عذابان. بعد خودشون میرن تشکیل خونواده میدن و درست مثِ اونای دیگه میشن.
khanom mohandes
فامیل از همه کار هم خبر دارن: میدونن که کارل کوچولو کی سرخک گرفته بوده. میدونن که اینگه تا چهحد از خیاطش راضیه. میدونن که ارنا کی میخواد با تکنسین برق عروسی بکنه. و میدونن که جنی بعد از دعوای آخری که با شوهرش داشت، عاقبت ازش جدا نمیشه. اینجور خبرا قبلازظهرا بین ساعت یازده تا یک از تو سیمهای مظلوم تلفن همهجا پخش میشه. فامیل از همهچی خبر دارن، ولی اساساً با هیچ کاری موافق نیستن
khanom mohandes
داستان اون خالهای که میاومد میگرفت روی کاناپهی معروف میشست، جعل تاریخه: آخه اولاً خالهخانوم هیچوقت نمیگیره یهجا تنها بشینه، ثانیاً ایشون همیشه در حال دلخور شدنه.
khanom mohandes
اصولاً افراد فامیل شدیداً از هم اکراه دارن. تعلق خونوادگی ویروس یهجور مرض رو منتقل میکنه که همهجا دامنگیره: همهی اعضای فامیل مدام از دست هم دلخور میشن.
khanom mohandes
فامیل تو اروپای میانه یه عده موجود بیملاحظه بهنظر میآن. اونا معمولاً از این حالتشون دستبردار هم نیستن. فامیل تشکیل میشه از یه مشت آدم با جنسیتای مختلف که وظیفهی اصلیشونو فضولی کردن تو کارای تو میبینن
khanom mohandes
دوستا جزوی از بختِ آدمیزادن،
اما آنچنان بیدردسرم نیستن.
همه اتفاقای عمرت بین دویست نفر میمونه.
khanom mohandes
«آخر هم میرسیم به خونوادهی چسبیان. اینجور خونوادهها فقط بهصورت گلهوار زندگی میکنن و اگه خطر مرگ هم تهدیدشون کنه باز نمیشه از هم جداشون کرد. مردم دربارهی دلبستگی اونا بههم داستانای شگفتانگیزی تعریف میکنن. اعضای این خونوادهها برای هم ارج و قرب کمی قائلان، منتها با این حال، مدام با هم نشست و برخاست میکنن. نیگا کنین!»
khanom mohandes
راهنما درحالیکه تبسم به لباش بود گفت: «اینجا بایست از آقایون و خانوما خواهش کنم سربهسر مردِ خونه نذارن. اینجا خونهی ستمگر کوچیکه.»
ماها سربهسرش نذاشتیم. اما حیف شد!
khanom mohandes
پسرکوچیکه جیکش دراومد: «مرگ بر همهی غیرآلمانیها!» پدرِ با صدای کَتوکلفت وحشتناکش داد زد: «تا وقتی ازت چیزی نپرسیدم حرف نزن!... اما آفرین به تو!»
khanom mohandes
آدمای پیر و جوون فکر میکنن نژاداشون با هم فرق میکنه: پیرا معمولاً یادشون میره که خودشون یه موقعی جوون بودن یا یادشون میره که دیگه پیر شدن. جوونا هم هیچوقت حالیشون نمیشه اونا هم بالأخره یه روزی پیر میشن.
khanom mohandes
آدمیزاد در کنار غریزههای تولیدمثل و خوردن و آشامیدن دو علاقهی مفرط دیگه هم داره: سروصدا راه انداختن و گوش به حرف کسی ندادن
khanom mohandes
آدمیزاد موجودی بهدردبخوره، آخه مرگ یه سرباز، سهام نفت رو تو بازارای جهانی میبره بالا و مرگ یه معدنچی، عایدی صاحب معدن رو زیاد میکنه
khanom mohandes
حجم
۷۸٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۵
تعداد صفحهها
۹۲ صفحه
حجم
۷۸٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۵
تعداد صفحهها
۹۲ صفحه
قیمت:
۷۰,۰۰۰
تومان