بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب و تنها باد می داند | صفحه ۲ | طاقچه
کتاب و تنها باد می داند اثر ایمی هارمن

بریده‌هایی از کتاب و تنها باد می داند

نویسنده:ایمی هارمن
انتشارات:نشر نون
امتیاز:
۳.۷از ۴۴ رأی
۳٫۷
(۴۴)
‌«پدربزرگم یه‌بار بهم گفت خوشحالی ابراز قدردانیه. قدردانی هم هیچ‌وقت اشکال نداره.‌»
شمع
وقتی من برم دیگران جای من خواهند بود.‌»
شمع
با آدم‌ها همدردی نمی‌کنیم، درعین‌حال بابت گناهانشون سرزنششون می‌کنیم.
شمع
مثل طبابتش، مثل باقی کارهایش؛ با تعهد کامل و نهایت دقت به جزئیات.
شمع
اما بالاخره این صلح از راه می‌رسید؛ در چند مرحله، تکه به تکه و بخش به بخش، مثل داستان‌ها،
شمع
دانشش دردی است که سعی می‌کند در سکوت تحملش کند.
شمع
‌«هیچ کشتی‌ای نمی‌تواند مثل کتاب ما را به سرزمین‌های دوردست ببرد.‌»
شمع
‌«دکتر می‌شه. عاقل و مهربون هم می‌شه. مرد استثنایی‌ای می‌شه.‌»
شمع
تو هم دکتر می‌شی. یکی از بهترین دکترهای دنیا می‌شی و همه عاشقت می‌شن، چون عاقل و مهربونی و کاری می‌کنی که زندگی‌هاشون بهتر بشه.‌»
شمع
توماس به‌آرامی گفت: ‌«خوندن یاد می‌گیریم، فکر می‌کنیم، یاد می‌گیریم، بهتر و قوی‌تر می‌شیم و کنار هم می‌ایستیم و می‌گیم "دیگه بسه! دیگه نمی‌ذاریم این‌طوری باهامون رفتار کنین".‌» اوئن خیلی جدی گفت: ‌«واسهٔ همینه که من باید برم مدرسه.‌» توماس گفت: ‌«بله، برای همین می‌ری مدرسه.‌»
شمع
می‌تونن خیلی راحت نیروی کار خودشون رو بفرستن اینجا. ما واقعاً قابل‌تعویض بودیم و هستیم.‌»
شمع
آهسته حرکت می‌کرد؛ مرد جوانی که ناگهان پیر شده بود.
شمع
‌«زمان شما رو فراموش نمی‌کنه،
شمع
جواب داد: ‌«من هم نمی‌خواستم فکر کنی دلم می‌خواد از اینجا بری.‌» آب دهانم را قورت دادم. مصمم بودم گریه نکنم، اما حس کردم یک قطره اشک خائن از کنار صورتم سر خورد پایین و در گوشم ناپدید شد. تا قبل از مرگ اوئن زیاد گریه نمی‌کردم، اما حالا مدام گریه می‌کردم.
شمع
هر وقت چیزی را برای کسی ممنوع کنی تمایلش به آن بیشتر می‌شود. هر وقت کسی حق داشتن چیزی را نداشته باشد از صمیم قلب می‌خواهد آن را به دست بیاورد.
کاربر ۳۷۳۶۸۵۸
از ویترین فروشگاه‌ها، پیاده‌روهای پهن و تیر چراغ‌ها، از ماشین‌های قدیمی و درشکه‌ها، از مردمی که همگی... مدت‌ها بود... مرده بودند چشم برداشتم.
شمع
اتاق غرق در سکوت نابی شد که همیشه بعد از تمام شدن قصه‌های خوب حکم‌فرما می‌شود.
شمع
یاد گرفت وقتی که ساکت موندن عاقلانه است ساکت بمونه،
شمع
‌«حالت خوب می‌شه، آنه. دردش باهات می‌مونه، اما خوب می‌شی.
شمع
رابطهٔ من هم با خدا خوب بود. شنیده‌ام که رابطهٔ ما با خدا کاملاً تحت تأثیر افرادی است که دربارهٔ او به ما آموزش داده‌اند. تصور ما از خدا معمولاً تصوری است که از آن آدم در ذهنمان داریم. اوئن دربارهٔ خدا به من آموزش داد و چون عاشقش بودم و بسیار برایم عزیز بود، عاشق خدا هستم و خدا هم برایم بسیار عزیز است.
شمع

حجم

۵۲۷٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۴۱۲ صفحه

حجم

۵۲۷٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۴۱۲ صفحه

قیمت:
۵۹,۰۰۰
تومان