بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب هی آدم! | صفحه ۶ | طاقچه
تصویر جلد کتاب هی آدم!

بریده‌هایی از کتاب هی آدم!

انتشارات:انتشارات آرنا
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۲از ۱۱۸ رأی
۴٫۲
(۱۱۸)
دمادم سحر بود که صدای داد و قال ناودان از ریزش سرد قطره‌های باران، خیال خاطراتم را کلافه میکرد...
سایه‌بی‌سایگی:).میر
دیشب عجب شبی بود! اگر تو با من سخن نمی‌گفتی هرگز صبح نمی‌شد!... و خورشید در گورستانی که دفن نشد برای همیشه سرگردان میماند!
~آلْبا~☘️
اگر روزی‌ بی‌خبر بروم، برای هیچ کس غیر منتظره نخواهد بود...
helya.B
چیزی نگو! دروغ گو کم حافظه است... حرف که میبافی، الفبا آلزایمر میگیرد!...
𝑁𝑎𝑧𝑎𝑛𝑖𝑛
مراقب باش، کوچه‌های اینجا پر از چاله است، گویی گورت را پیش پیش کنده‌اند و آنگاه که از ترس چاله‌ها قدم از قدم بر نمی‌داری، تو خود مرده‌ای!... اما در این مردن آرامشی نیست و هیچ فاتحه‌ای هم تو را شاد نمیکند!...
min
چه قدر سخت به رویمان نیاوردیم و چه احمق جلوه کردیم...
_SOMEONE_
چشم بسته با عصایشان راه میرفتم، نمی‌دانستم اعتماد عصای دست نمیشود اگر چشم بسته راه بروی!
ثنا
هی آدم! آنقدر نمی‌شود شناختت که حتم دارم حتی آیینه هم برای دیدنت عینک به چشم میزند!...
PARSA
این جماعت اگر قدر مطلقمان را هم حساب کنند شک ندارم منفی میشود!
Elahe
عادت هم که کرده باشم باید بلند شوم... باید انجامش دهم... باید دوباره شروع کنم... باید از پشت بام خانه نگاهی به شهرکنم و خانه‌های روشن را بشمارم... باید حدس بزنم کدام خانه فردا چراغش روشن خواهد شد... من اگر شروع نکنم! من اگر شروع نکنم و اگر خانه‌های روشن خاموش شوند و خاموش‌ها همچنان و همچنان خاموش و خاموش... آن وقتست که من اگر ستاره نگاهم کند، تحقیر خواهم شد...
شادی
تو یادت نمی‌آید روزهایی که خندیدیم! وگرنه زخم زبان سهم من نمیشود! نه یادت نمی‌آید صدای رفیق گفتنم! نه یادم نمی‌ماند صدای رفیق گفتنم! کسی نمی‌فهمد چرا سکوت کرده‌ام!... برو! بمانی دلم برای خودم تنگ میشود...
آلوین (هاجیك) ツ
نیست مادرم که در خانه نیست خانه هم جای امنی نیست... ایوان با عطر بهارنارنج‌ها جای خوبی برای خوابیدن نیست... شیراز با کافه‌های دنج!... مادرم! اینجا بدون تو فال خوبی برای شنیدن نیست...
Maryam Bagheri
حالم به لطف شما خوبست؟! و مادربزرگ هنوز بر این باورست که سری که درد نمیکند دستمال نمی‌پیچند! شاید به همین خاطر بود حرفی که یک جا نزدم! دادی که یک جا نکشیدم! نه‌ای که هیچ وقت نگفته‌ام! نمی‌شودی که جایی به زبانم نیامد... و چشمی که بارها گفته‌ام... او چه میدانست روزی این سر سازگاری به تنم زیادی میکند!
رعنا
اینجا خیلی زود تغییر ذائقه میدهند! عسل هم که باشی در دهانشان تلخ میشوی!...
ثنا
شهر هم بدون تو خودنما نیست که نیست... رفتنت را سنگ شنید، فورا شکست... به گنجشک بگویید سنگ دیگر سخت نیست که نیست...
هنرمند هنردوست
در آسمان دلم پرنده پر نمیزند شبیه گورستانی که کسی پرسه نمیزند
هنرمند هنردوست
هی مادربزرگ! من شیر خوردم اما بزرگ نشدم! آخر میگویند بزرگ که باشی، آسان می‌بخشی... اما دروغ چرا! من هنوز هم گیر داده‌ام به چند ده روز که نمیدانم چند سال زندگیشان کرده‌ام!... میگویند بزرگ که باشی، ساده میگذری... اما من هر چه قدر شیر خوردم باز هم نتوانستم از بعضی روزها، از بعضی خیابان‌ها، از بعضی خاطرات، از بعضی کلمات، آری! حتی از بعضی کلمات هم نتوانستم ساده بگذرم! اصلاً از بعضی‌ها که نگو!... همیشه در گوشم میخواندند بزرگ که باشی، حقت را میگیری... اما من هر چه قدر هم شیر خوردم، همیشه حق را به دیگران دادم... میگویند بزرگ که باشی، نمی‌توانی ظلم را ببینی و سکوت کنی... اما دروغ چرا؟ زیاد شیر خورده‌ام اما حرف‌هایم را بیشتر...
~آلْبا~☘️
چه قدر شیطنت نکردیم و وقارمان را به بازی گرفتند...
ارغوان
تاوان بدی داد! ابری که به جرم پوشاندن خورشید هر بهار گریست...
" رابو "
این جماعت اگر قدر مطلقمان را هم حساب کنند شک ندارم منفی میشود!
h.s.y

حجم

۴۱٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۷۵ صفحه

حجم

۴۱٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۷۵ صفحه

قیمت:
رایگان