بریدههایی از کتاب توتوچان
۴٫۳
(۳۸)
توتوچان و دوستانش چیزهای زیادی درباره امریکا یاد گرفتند. ژاپن و امریکا در مدرسه توموئه در حال پیوندیافتن و دوستشدن بودند، اما در خارج از مدرسه توموئه، امریکا به دشمن تبدیل شده بود و چون انگلیسی زبانِ دشمن بود، آموزش ِ انگلیسی را از برنامه درسی مدارس حذف کرده بودند.
دولت اعلام کرد: «امریکاییها آدمهای شروری هستند.» اما در مدرسه توموئه، بچهها هنوز در درس جمعی یکصدا میگفتند: «اوتسوکوشی زیباست.»
نسیمی که در مدرسه توموئه میوزید، ملایم و گرم بود و خود بچهها نیز موجوداتی زیبا بودند.
fariba.
مرد، درحالیکه دستانش را مقابل صورتش تکان میداد، گفت: «نع! من اصلا معلم نیستم. من کشاورزم. فقط مدیر شما از من خواسته این کار را بکنم. فقط همین!»
آقای مدیر که کنار او ایستاده بود، گفت: «آه بله، او معلم شماست. معلم کشاورزی شما. ایشان لطف داشته و قبول کرده به شما یاد دهد چگونه میتوان مزرعهای درست کرد. درست مثل اینکه نانوا، چگونگی نانپختن را به شما یاد دهد.»
علی ناصری مقدم
هدف از درس مبانی ضربآهنگ عبارت بود از نخست، آموزش جسم و ذهن و آگاهی یافتن بچهها از ریتم و هماهنگی، و درنتیجه کسب هماهنگی بین روان و تن. دوم تحریک و ارتقای تخیل و افزایش خلاقیت.
علی ناصری مقدم
تمرین مبانی ضربآهنگ، شخصیت را هماهنگ و موزون میکند و شخصیتِ هماهنگ و موزونْ زیبا و قوی است و با قوانین طبیعت انطباق داشته، از آنها متابعت میکند.»
علی ناصری مقدم
چنانچه کسی از او میپرسید مبانی ضربآهنگ چیست، پاسخ میداد: «ورزشی است که مکانیسم بدن را ظریف میکند؛ ورزشی که جسم و مغز و تن و روان را برای درک هماهنگی آماده میسازد.
علی ناصری مقدم
توتو چان فکر کرد: «چقدر عجیب است. برایم جالب است بدانم منظور او از 'چیزهایی از اقیانوس و تپههای اطراف` چیست؟»
این مدرسه برای توتو چان جایی متفاوت و جالب بود. او هیچوقت فکر نمیکرد ناهارخوردن در مدرسه بتواند اینقدر جالب و سرگرمکننده باشد. این فکر که فردا او هم در کنار این میزها خواهد نشست و ناهار خود را با «چیزهایی از اقیانوس و تپههای اطراف» نشانِ آقای مدیر خواهد داد، چنان خوشحالش ساخت که میخواست از شادی پر دربیاورد.
mimi
«دفعه بعد که به ده بروم، حتماً برایتان کلوچه مراسم تدفین میآورم
کاربر ۵۸۷۰۴۵۰
بدونشک درباره توتوچان نیز گلایهها و شکایتهایی از سوی آموزگاران و اولیای سایر دانشآموزان به گوش مدیر مدرسه میرسید. علت اینکه هروقت توتوچان را میدید، میگفت: «میدانی، تو واقعاً دختر خوبی هستی!» همین بود. اگر شخص بزرگسالی او را در حال گفتن این جمله میدید، میفهمید که کلمه «واقعاً» با تأکیدی که مدیر هنگام ادای آن به کار میبرد، چه اهمیتی در این جمله دارد.
آنچه مدیر مدرسه دوست داشت توتوچان درک کند، چیزی شبیه این بود: «ممکن است بعضی از مردم فکر کنند تو از برخی جنبهها دختر خوبی نیستی، اما شخصیت واقعی تو بد نیست. شخصیت تو خیلی خوب است و من از آن آگاهم.» افسوس که توتوچان، سالها بعد معنی واقعی حرف او را فهمید.
فائزه
مدیر مدرسه میگفت داشتن چشم و ندیدن زیبایی، داشتن گوش و نشنیدن موسیقی، داشتن شعور اما تشخیصندادن حقیقت، و داشتن قلبی که هرگز برانگیخته نمیشود و درنتیجه هرگز آتشی بهپا نمیکند، برای انسان امری وحشتناک است.
فائزه
مدیر مدرسه، سیستم آموزشی معاصر را که تأکید خود را بر علوم اثباتی و نوشتن کلمات میگذارد، حقیر میشمرد. این سیستم آموزش، متمایل به ناقصکردن ادراک حسی کودک از طبیعت است و میزان درک و پذیرش او را از ندای پنهانی خداوند، یعنی الهام، کاهش میدهد.
فائزه
حجم
۲۳۸٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۹۴ صفحه
حجم
۲۳۸٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۹۴ صفحه
قیمت:
۶۸,۰۰۰
۵۴,۴۰۰۲۰%
تومان