بریدههایی از کتاب راز فال ورق
۴٫۲
(۱۸)
کسی که متوجه شود چیزی را نمیفهمد، رویهمرفته در مسیر درست فهمیدن همه چیزها قرار گرفته است.»
کاربر ۳۹۴۲۱۵۴
«وقتی مردم به «ماوراءطبیعه» علاقه نشان میدهند، گرفتار نوعی نابینایی جدّیاند. آنها اسرارآمیزترین چیزی را که در مقابلشان است نمیبینند ــ اینکه جهان وجود دارد. به مریخیها و بشقابهای پرنده بیشتر علاقه نشان میدهند تا کل این آفرینش گیجکنندهای که پیشپای ما گشوده میشود.
AS4438
آنها بیشتر زنده بودند تا آگاه.
محمد
هیچ چیز مهمتر از بودن در کنار کسی که دوستش داریم نیست.
AS4438
امّا تا وقتی که مردم به آنها اعتقاد داشتهاند، به طریقی در این جهان بودهاند. مردم چیزی را که به آن اعتقاد دارند میبینند ــ تا وقتی که مردم دچار شک و تردید نمیشدند، خدایان هم پیر و فرسوده نمیشدند.
Sepinood Mirzaei
امّا مگر مردم نمیتوانند ریشههای این خطا را تا آدم و حوا دنبال کنند؟ میدانم که این مقایسه قدری آب برمیدارد. یکی از این موارد حول خوردن سیب دور میزند، و دیگری به ذغالاخته مربوط میشود.
AS4438
با خود فکر کردم، در مورد همه چیز ــ در مورد همه جهان ــ همیشه همین طور است. تا وقتی بچه هستیم میتوانیم چیزهای اطرافمان را تجربه کنیم، امّا وقتی بزرگ میشویم به جهان عادت میکنیم. بزرگترها تجربه حسی را در عالم مستی تجربه میکنند.
زهرا علیمحمدی
ما با افسونی بر صحنه میآییم و با حقهای خارج میشویم. همواره چیزی در انتظار آن که جای ما را بگیرد وجود دارد و سرشته میشود. چون ما روی زمین سفت نایستادهایم، حتی روی ماسه هم نایستادهایم ــ ما خود ماسهایم.»
زهرا علیمحمدی
با خود فکر میکردم، زندگی ما بخشی از یک ماجرای بینظیر است. با این همه، اغلب ما فکر میکنیم جهان کاملا «طبیعی» است، و همیشه در پی شکار چیز عجیب و غریبی مانند فرشتگان یا موجودات مریخی هستیم. علتش آن است که درک نمیکنیم جهان پدیدهای رازآمیز است.
زهرا علیمحمدی
با خود فکر میکردم، زندگی ما بخشی از یک ماجرای بینظیر است. با این همه، اغلب ما فکر میکنیم جهان کاملا «طبیعی» است، و همیشه در پی شکار چیز عجیب و غریبی مانند فرشتگان یا موجودات مریخی هستیم. علتش آن است که درک نمیکنیم جهان پدیدهای رازآمیز است.
زهرا علیمحمدی
در اینجا پرسیدم، «درباره بدشانسها چه میگویید؟»
تقریباً با فریاد گفت، «آنها وجود ندارند! آنها هرگز به دنیا نیامدهاند. زندگی بختآزمایی بزرگی است که در آن فقط بلیطهای برنده را میتوان دید.»
مدت زیادی
زهرا علیمحمدی
ژوکر یک احمق کوچولو است که با همه فرق میکند. خاج، خشت، دل، یا پیک نیست. هشت لو یا نُه لو، شاه یا سرباز نیست. یک غریبه است. او نیز مانند سایر کارتها در یک دست ورق گذاشته شده است، امّا به آنها تعلق ندارد. بنابراین، میتوان آن را برداشت، بدون آنکه کسی فقدانش را حس کند.
زهرا علیمحمدی
«اگر ستارهشناسان، سیاره دیگری کشف کرده بودند که در آن حیات وجود داشت، مردم پاک دیوانه میشدند، امّا به خود اجازه نمیدهند از سیارهای که متعلق به خودشان است شگفتزده شوند.»
زهرا علیمحمدی
زیرا مگر ما که هستیم، هانس توماس؟ میتوانی به من بگویی؟ ما از تجمع ذرات کوچک غبار ستارگان پدید آمدهایم. و این چیست؟ این جهان از کدام جهنمی آمده است؟
زهرا علیمحمدی
خود فکر میکردم، زندگی ما بخشی از یک ماجرای بینظیر است. با این همه، اغلب ما فکر میکنیم جهان کاملا «طبیعی» است، و همیشه در پی شکار چیز عجیب و غریبی مانند فرشتگان یا موجودات مریخی هستیم. علتش آن است که درک نمیکنیم جهان پدیدهای رازآمیز است.
Tannaz
«وقتی مردم به «ماوراءطبیعه» علاقه نشان میدهند، گرفتار نوعی نابینایی جدّیاند. آنها اسرارآمیزترین چیزی را که در مقابلشان است نمیبینند ــ اینکه جهان وجود دارد. به مریخیها و بشقابهای پرنده بیشتر علاقه نشان میدهند تا کل این آفرینش گیجکنندهای که پیشپای ما گشوده میشود.
محمد
حجم
۹۸۳٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۲۸ صفحه
حجم
۹۸۳٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۲۸ صفحه
قیمت:
۶۳,۰۰۰
۳۱,۵۰۰۵۰%
تومان