تنهایی یعنی
تو باشی و من
با صدای گنجشکها
بیدار شوم
سیّد جواد
زیباترین عاشقانهها
زنانه است
و زن بودن
مجرمانهترین کار دنیاست
سیّد جواد
با انحنای لبهایت
قند تعارف میکنی
یا لبخند ؟!
سیّد جواد
کمتر میخوابم
تا وقت بیشتری
برای دوست داشتنت
داشته باشم
سیّد جواد
میخندی
میلرزد وجودم،
قلبم روی گسل لبهای توست انگار
سیّد جواد
هرگز آشپز خوبی نمیشوم
با اینکه هر روز
حوصله میپزم
باز دیگِ صبرم
سر میرود از نبودنت
سیّد جواد
آنقدر با نداشتنت
زنده بودهام
که میتوانم
برای داشتنت
بمیرم
سیّد جواد
به اعتبار نگاه تو
پنجره را
به روی ماه بستهام
سیّد جواد
قدمهایت نبض منند
راه که میروی
قلبم میزند
سیّد جواد
همین که میخندی
لبانت شعری میشود
برای سرودن
سیّد جواد
غروب پاییز
توچای مینوشی و من
قند دردلم آب میشود
سیّد جواد
به بادبادک هم اگر
نخ ندهی
عاشق آسمان نمیماند
سیّد جواد
نه من کرم ابریشمم
نه تو درخت توت
اما آنقدر غمت را میخورم
تا پروانه شوم
سیّد جواد
به باد اعتمادی نیست
با دلت بیا
قاصدک
سیّد جواد
نهتنفس در هوای آلودهی تهران
نفسم را بند میآورد
نه غرق شدن در آبهای شمال
فکری به حال نبودنت کن
سیّد جواد
امان ازشهری که
شبش
چشمان توست
سیّد جواد
با عشق
برایم پاپوش دوختهای
آنقدر تنگ
که بدون خیالت نمیشود
قدم ازقدم بردارم
سیّد جواد
خرمای چشمانِ من
خوزستان لبانِ تو
دلم مرداد میخواهد نازنین
سیّد جواد
لبخند بزن
امضا کن
پای نفسهای مرا
دختر دریا
باران که تو باشی
تمام عمر
زیر آسمان قدم میزنم
دختر دریا