بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب سرود | طاقچه
کتاب سرود اثر آین رند

بریده‌هایی از کتاب سرود

نویسنده:آین رند
انتشارات:نشر نیماژ
امتیاز:
۳.۶از ۶۲ رأی
۳٫۶
(۶۲)
هیچ چیزی نمی‌تواند آزادی انسان را از او بگیرد، جز انسان‌های دیگر.
𝓚🌼𝓼𝓪𝓻
این چه خوشی و شادی است که دست همه، حتی دستان ناپاک، بر آن است؟ این چه خردی است که حتی ابلهان بتوانند بر من امر کنند؟ این چه آزادی است که همهٔ موجودات بر من اربابی کنند؟ این چه زندگی است که فقط باید سر خم کرد و رضایت داد و فرمان برد؟ ولی من از این آیین تباهی و فساد دست کشیده‌ام. از هیولای «ما»، که واژهٔ بردگی، چپاول، فلاکت، نادرستی و شرم است، دست شسته‌ام. اکنون روی خداوند را می‌بینم و آن را در سراسر زمین برمی‌افرازم، خدایی که انسان از بدو هستی در جست‌وجویش بوده، خدایی که به او شادی و آرامش و غرور بخشیده است. این خدا، این یگانه واژه: «من.»
javadazadi
اگر آن‌چه کشف کرده‌ایم تباهی حاصل از تنهایی است، پس انسان جز آرزوی تباهی چه آرزویی می‌تواند در دل داشته باشد؟ اگر این شرارت بزرگِ ناشی از تنها بودن است، پس خیر چیست و شر چیست؟ هر چیز که از دل جمع بیرون بیاید خیر است و هر چیز که از یک تن برآید، شر. این درسی است که تا چشم باز کردیم به ما آموخته‌اند. ما این قانون را زیرپا گذاشته‌ایم، اما هرگز در آن شک نکرده‌ایم. ولی حالا که در جنگل راه می‌پیماییم، می‌آموزیم که شک کنیم.
nmroshan
فقط می‌خواستیم دور باشیم، دور از شهر و دور از هوایی که به هوای شهر آغشته باشد. پس به راهمان ادامه دادیم، جعبه‌مان در آغوشمان بود و قلبمان تهی.
بِـ✮ـیلی
شرحه‌شرحه بودیم و درمانده در پی واژه‌ای که نمی‌یافتیمش.
کاربر ۸۰۱۳۰۵۶
اکنون روی خداوند را می‌بینم و آن را در سراسر زمین برمی‌افرازم، خدایی که انسان از بدو هستی در جست‌وجویش بوده، خدایی که به او شادی و آرامش و غرور بخشیده است. این خدا، این یگانه واژه: «من.»
پروا
واژهٔ «ما» نباید بر زبان آورده شود، مگر به انتخاب فرد و به‌منزلهٔ مفهومی ثانوی. این واژه نباید در روح و اندیشهٔ انسان در اولویت باشد، وگرنه هیولایی می‌شود که ریشهٔ تمام پلیدی‌های روی زمین، اساس شکنجهٔ انسان به دست انسان و بنیان دروغی دهشتناک از او خواهد بود. واژهٔ «ما» چون چسبی است که انسان‌ها را کنار هم می‌چیند و چون سنگ سخت می‌کند و هر چه زیر آن باشد خرد می‌کند و سفید و سیاه به‌طور یکسان در هالهٔ خاکستری آن محو می‌شوند. با این واژه است که فاسد، محاسن نیکان را می‌رباید، ضعیف زورِ توانمندان را و ابله، خرد فرزانگان را می‌دزد.
javadazadi
این بدنم و روحم، و این سرانجامِ سفر جست‌وجوی من است. آرزویم این بود که معنای مسائل را بدانم. من آن معنی‌ام. آرزویم این بود که مجوزی برای هستی‌ام بیابم. نه برای بودن به مجوز نیاز دارم و نه برای هستی‌ام نیاز به رخصت. من خود آن مجوز و رخصتم. این دیدگان من است که می‌بیند و نگاه من است که به زمین زیبایی می‌بخشد. گوش‌های من است که می‌شنود و نغمهٔ شنیده‌های من است که به دنیا می‌رسد. ذهن من است که می‌اندیشد و قضاوت ذهن من است که می‌تواند بر حقیقت نورافکنده و آن را بیابد. ارادهٔ من است که انتخاب می‌کند و انتخاب ارادهٔ من تنها فرمانی است که سزاوار احترام است.
javadazadi
آرزویمان دانستن بود. می‌خواستیم دربارهٔ هر آن چیزی که زمین پیرامونمان را می‌سازد بدانیم. آن‌قدر پرسیدیم که آموزگارها پرسش را برایمان قدغن کردند.
Juror #8
تنهایی معصیت بزرگ است
کاربر 5107036

حجم

۱۱۶٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۰۴ صفحه

حجم

۱۱۶٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۰۴ صفحه

قیمت:
۲۰,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
۲
...
۸صفحه بعد